معرفی رمان:
دانلود رمان ستار _ روایت عشقی که از کودکی در قلب ستار و گوهر پیوند میخورد و سرنوشت قطع میکند این ریشهی عمق نگرفته را. روزگار آنها باری دیگر در یک معرکهی جوانمردانه مقابل یکدیگر قرار میدهد. ندانسته دوستی کودکی به عشق عمیقی مبدل میشود.
همان که از هزار بیماری بیشتر جانت را شرحه شرحه خواهد کرد. عشقی که تاوانش دادن جوانی و تمام شهرت و داراییات است. سرنوشتی که پهلوان ستار را به یک مرد بیدست تبدیل میکند.
دانلود رمان ستار
قسمتی از رمان:
دانلود رمان عاشقانه _ – حدس میزدم اینجا باشی!
– حدس نمیخواد مگه ستار به جز اینجا و خونه، جای دیگهای هم داره؟!
– خدا بیامرزه؛ آره دل حسین!
– ستار لیاقت جا گرفتن تو دل آدمی مثل تو رو نداره!
چشم از قبر برداشتم.
– برو حسین، برو پیش ستار نیا ستار جز دردسر چیزی واست نداره! برو به زن و بچههات برس.
– پس تو چی تو نمیخوای یه سر و سامونی به زندگیت بدی!
– زندگی من سری نداره که بخواد سامونی داشته باشه من همیشه منم ما نمیشم.
– برای خودت زندون نساز ستار!
آدم از زندون آدمای دیگه میتونه خلاص بشه ولی از زندون خودش نه!
– من واسه خودم زندان نساختم همین زندون آدما یه دردایی رو برام به بار آورد که همونا شدن مصالح زندون من، دونه دونه حلقهی زنجیر شدن و قفل شدن به پاهام؛ وگرنه من همیشه آزاد و رها بودم، چه میدونستم زندون چیه؟!
– بس کن! این حرفا چیه که میزنی؟
– حبس نکشیدی نمیفهمی چی میگم!
– حبس نکشیدم، زندون نرفتم درست! ولی پای صحبت خیلی از زندونیا نشستم یکی از همین زندونیا میدونی چی میگفت؟!
رمان های توصیه شده:
سلام
ممنون میشم نظراتتون رو در مورد ستار بدونم
سلام بر نویسنده عزیز . رمان ستار خیلی خوب بود و اینکه موصوعش اصلا تکراری نبود . اگه یکم طولانی تر بود و از ازدواج ستار و گوهر هم صحبتی میکردین بهتر میشد ولی به نطرم شما استعداد ایو دارین که رمانای عالی و خیلی زیبایی رو بنویسین . منتظر رمانای بعدیتون هستیم . با تشکر .
خوب بود غمگین هم بود 🙁کم هم بود ادامه داشت خیلی بهتر میشد
ممنون که نگاه زیباتون رو به رمان ستار دوختید.
من در حال تایپ خوندم رمان زیبایی بود خسته نباشی آقای نویسنده!
خیلی رمان قشنگیه ولی خیلی کوتاه و غمگین…♥🥺