خلاصه رمان:
دانلود رمان روزهای پاییزی _ داستان عشقی همراه با رقیب، یلدا دختری که بین عشقِ آراد و هیراد گیر کرده است؛ ولی این عشق فقط یک برنده دارد. عشقی تنگاتنگ، جدال تا پای جان، مرگ و در آخر خوشبختی. چه کسی صاحب عشق و سهم چه کسی دانههای سرد خاک میشود؟
دانلود رمان روزهای پاییزی
قسمتی از رمان روزهای پاییزی:
رمان عاشقانه روزهای پاییزی -مامان مطمئنی بابابزرگ مرخص میشه از بیمارستان؟
مامان یه لبخند کمرنگ بهم زد و گفت: معلومه که مرخص میشه عزیزم…. تو هم با خیال راحت برو دانشگاه و امتحان تو بده، فکر این چیزها هم نباش.
یه لبخند گرم به مامانم زدم و کیفم و گرفتم تا با ماشین مامانم برم دانشگاه. ماشین و روشن کردم و راه افتادم. کیفم و گرفتم تو دستم و طبقه بالا رفتم و یه تقه به در زدم که آقای صالحی استادمون گفت:
صالحی: بله
که یکی از بچهها کل کشید و با جیغ گفت:
-یار مبارک بادا ایشالله مبارک بادا!
داشتم از خجالت آب میشدم تو دلم هرچی بد و بیراه بود بهش گفتم و رفتم روی صندلیم نشستم. آقای صالحی استادمون بود که تازه اولین سال تدریسش بود. اسمش محسن و سی و هشت سالش بود. خوشتیپ و بااخلاق بود ولی من اصلا ازش خوشم نمیومد.
تو همین فکرا بودم که با صدای آقای صالحی که داشت به بچهها میگفت به هیچ عنوان تقلب نکنید به خودم اومدم. برگه رو گرفتم و با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کردم. جلوی نام و نام خانوادگیم نوشتم یلدا آرمان و به سوالها پاسخ دادم.
پیشنهاد میشود
رمان وقتی قوانین شکسته میشوند | میم.ژوپیتر
عالیه من ک خیلی دوست داشتم دستتون درد نکنه فکر کنم رمان های اولتون ولی اولی ک این پس بقیه عالیه عالی میشه
ممنونم
بد نبود
عزیزدلم رمانت فوق العاده قشنگ بود
منتظر رمان بعدی ت هستم،. موفق باشی گلم😍❤️
عزیزم عالی بود
خیلی خوب بود
دقیقا مثل اسمش، رمانی بود که خیلی حال و هوای پاییز داشت ک بسیار زیبا بود