خلاصه رمان :
دانلود رمان دو مرد خشن من صدای نفس های تند و عمیقی رو پشت سرم شنیدم دیگه نتونستم بیشتر از این تحمل کنم به خاطر همین سریع برگشتمو با دیدنه سایه ای که توی اتاقم بود وحشت زده خواستم جیغ بزنم که سریع دستشو جلوی دهنم گذاشت و با ضربه بعدی چشمام آروم روی هم بسته شد
آهی کشیدم…
اهی که حاوی معانی خیلی زیادی بود اینو فقط خودمو دلمو خدام میدونستیمو درکش میکردیم هیچ کس از معنی این اه خبر نداشت شاید به خاطر این بود که علتش یه علت احمقانه و غیر ممکن بود یه علت نشدنی
خیلی نامحسوس و زیر چشمی داشتم بهش نگاه میکردم رمان اجتماعی به خوبی میتونستی حسرتی رو که تو چشمام بیداد میکردو بخونی حسرتی که از بچگی همراهم بود و تا این سن همدمم شده بود حسرتی که همراه با بزرگ شدنم تغییر کرد بزرگ شدو تمام وجودمو فرا گرفت و الان داره از درون حسابی تخریبم میکنه
بزرگ شدن این حسرت همراهه بزرگ شدن خودم نبود اخه بزرگ شدن حسرتم از خودم پیشی گرفتو الان حسرتم و حتی خواسته ام بزرگتر از خودمه فراتر از جایگاهم
دانلود رمان دو مرد خشن من
با حالت اخمو در حالی که پای راستشو روی پای چپش انداخته بود روی مبل جلوی تلویزیون نشسته بودو داشت فیلم نگاه میکرد همیشه عادتش بود این اخماش باید حتما تو هم باشه وگرنه شبش صبح نمی شد
فکر کنم نافشو با اخم بریدن
به فیلمی که نگاه می کرد توجهی نمی کردم چون از صداش معلوم بود که یک فیلم خارجیه که اصلا دوبله نشده بود خداییش نمیدونم چه طوری میفهمه که اینا دارن چی میگن معلومه که خیلی خوب زبونشونو میفهمه چون محوش شده و اصلا متوجه من که دارم زیر چشمی نگاهش میکنم نشده بود
ناخواسته لبخند محوی روی لبام نقش بست رمان عاشقانه و با غرور خاصی توی دلم با خودم گفتم:
_خب حتما زبان خارجیش قویه که این طوری نشسته و داره نگاهش میکنه
در واقع این اولین بارش نبود که فیلم خارجی دوبله نشده نگاه می کرد خیلی وقتها همین طوری می نشست یه همچین فیلم هایی رو میدید
چه قدر این مرد مغرور و قد رو دوست داشتم
چه قدر دلم میخواست الان یه خدمتکار نبودمو میرفتم کنارش مینشستمو باهاش فیلم میدیدم یا براش از دردهام میگفتمو اونم فقط گوش میداد فقط گوش میدادو با نگاهش یا حتی با نوازش هاش آرومم میکرد دستای مردونشو که همیشه ارزوی گرفتنشونو داشتم توی موهام فرو میکردو نوازشم میکرد بعد با لحن مردونه و آرومش میگفت:
_گریه نکن دنیا ارزش اشکاتو نداره
خیلی وقتا با خودم از این فکرهای دخترونه میکنم فکرهایی که وقتی توش غرق میشدم با بدبختی ازش بیرون می اومدم
سام مرده با ابهتی بود،قد بلند چهارشونه و جذاب
پیشنهاد میشود
دانلود رمان جای مادرم زندان نیست
یکی از بدترین رمان هایی که خوندم و نصفه رها کردم🤦🏻♀️
نویسنده عزیز خدا قوت اما خیلی بد توصیف کردی همه چی رو
امیدوارم توی رمان های بعدیت بهتر بنویسی
خیلی خیلی خیلی رمان مزخرف و چرت بود