خلاصه :
دانلود رمان دوئل دل در فضای خفقان آور و ترسناکِ میانتان هر روز برای زنده ماندن کمی بیشتر از قبل دست و پا زدمنه اینکه زندگی کردن را یادم نداده باشند… نه..!!فقط میانِ این دود و باروت، هر روز کمی بیشتر از دیروز نفس کشیدن را فراموش کردم..خط فرضی و قرمز میان حفره های تفنگِ شما، مرز میانِ احساس و زندگی ام را ساخت…پابرهنه و محکم،
در این فضای کوچک و مرگبار ایستادم و از احتمالِ کشیده شدنِ هر لحظه ی ماشه هایتان
نهراسیدم..اما شما فراموش کردید که قلب و سینه ی من جایگاه
و ماوای اول و آخرِ گلوله هایتان خواهد بود!
قسمتی از متن :
پاهایش از شدتِ سر ما آنقدر بی حس شده بود که حتی نیشگون های پشتِ
سرِ همِ میترا را هم حس نمیکرد. بی خیال و آسوده گاز دیگری به ساندویچ
دانلود رمان دوئل دل
پر و پیمونِ سوسیس اش زد و با دهنِ پر برای میترا چشم غره رفت.
میترا که دیگر کار را از کار گذشته میدید آرنجش را روی زانویش تکیه داد
و دستش را روی شقیقه اش گذاشت. همزمان با سر پایین انداختنِ میترا
یک صدای آشنا و گیرا بندِ دلش را پاره کرد.
_خانمِ نیک روش؟
سر برگرداند و در کسری از ثانیه همزمان با آن به پاخواستنِ آنی و تلاش برای قورت دادنِ
لقمه ی کذایی، رنگش به کبودی مایل شد و به سرفه افتاد. میترا به دادش رسید
و چند ضربه ی محکم به پشتش زد. نفسی گرفت و همان طور که سعی در مهار کردنِ سرفه اش داشت گفت:
_بله..
لبخندِ نامحسوس و کمرنگِ گوشه ی لبِ پسر از چشمِ هیچ کدامشان دور نماند.
_فکر کنم این جزوه مالِ شماست!
رمان طنز:
لینک دانلود به درخواست نویسنده پاک شد