دانلود رمان دل میرود اختصاصی یک رمان
خلاصه رمان :
دانلود رمان دل میرود ادما واسه نداشته هاشون میجنگند بعضی ها پول ندارند. بعضیام یه اغوش گرم که بهش پناه ببرند و اونجا بشه امن ترین جای دنیا.رمان درباره خرید و فروش این آغوشهای امنه. خرید و فروش قلبهایی که بیتاب عشقند.هیچکس نمیتونه بگه سیبی که تو هوا پرتاب میشه چند بار میچرخه . سرنوشت آدما هم به همین نامعلومیه:)
نام : دل میرود
نویسنده : فرزان کاربر انجمن نگاه
ژانر : عاشقانه
به نام خدا
قطره عرق از تیره کمرم به سمت پایین سقوط کرد زیر افتاب داغ تابستون منتظر نشسته بودم تا
وحید رفیقم سر برسه تو دلم هر چی فوش اب نکشیده بلد بودم بارش کردم خیلی گرم بود و
من یک ساعت تو این ایستگاه اتوبوس معطل بودم.نگام به اتوبوس دهمی افتاد دوباره ملت مثه
زامبی ها حمله کردن به در ورودیش. به سه تا دختر بچه دبیرستانی جلوم نگاه کردم. مغنعه
هاشونو تا وسط سرشون داده بودن عقب و گوشاشونم انداخته بودن بیرون. یکیشون که هفت
هشت تایی گوشواره تو گوشش بود! گوشاش پاره نمیشد! اینا دست کم پنجاه کیلو زلم زیبو
داشتن.
موقع سوار شدن یکیشدن نگاش به من افتاد و با ارنج زد به کناریش اونم یه نگاه به من انداخت و
با عشوه برام پشت چشم نازک کرد
نه حوصله این لوس بازیا رو داشتم نه جیب پر پول که دخترا بتونن تیغم بزنن واسه همین قبل از
اینکه خر درونم بیدار بشه یه پوزخند زدم بهشو رومو برگردوندم. یه ۲۰۶ سفید داشت میامد اگه
این یکی هم وحید نباشه قید این
پیشنهاد می شود
رمان اسارت مکافات | دیلان شریفی