خلاصه رمان :
دانلود رمان دل شکسته تقدیر رویا دختری که جرمش عشقه.. اقرار میکنه و پاسخش سکوت..سکوتی که هم تلخ بود وهم شیرین..سکوتی که بهش معنای واقعی عشق رو فهموند..میشه گفت: دخترک قصه ما سالها عاشق مردی شد اما از پس سال ها ورنج ها..حال خود مرد دیگری شد وچشم بست روی خیال دختری که یک روز عاشق شد..
نویسنده : نازی مهدوی کاربر یک رمان
تعداد صفحات : ۳۵۳
ژانر : عاشقانه
مامان:سلام عزیزم،آره مادرخوبم..ازپنجره دیدم باامیراومدی
روبروش ایستادم وگونش روب*و*سیدم..
_ آره..امیرمنورسوندورفت
مامان:اصرارمیکردی
بیادداخل
_ اصرارکردم،گفت مزاحم نمیشم..حالا چی اوردین واسم؟
مامان:هرچیزخوشکلی که طبق سلیقته
لبخندی زدم..
_ پس من اول برم یه دوش بگیرم وبعدش بیام ببینم مامانم چه کرده
به سمت اتاقم رفتم..
وارداتاقم شدم..
کیفم روروی تخت انداختم..
مانتوومقنعم رودراوردم..
ازکمدل
باس برداشتم وبه سمت حموم رفتم..
بعدازیه دوش مفصل ازحموم بیرون اومدم..
همونطورکه باحوله موهام روخشک میکردم،روی تخت نشستم..
نگاهم روچرخوندم وبه قاب عکس روی پاتختی خیره شدم..
تصویرمن وامیروارشیابود..
دانلود رمان دل شکسته تقدیر
زدهم:
بین امیرروارشیاایستاده بودم وارشیا برام شاخ گذاشته بود..
موهام روباحوله خشک کردم وروی تخت درازکشیدم..
دل شکسته تقد
قاب عکس روازپاتختی برداشتم رمان عاشقانه ومقابل صورتم گرفتمش..
زیرلب تکرارکردم..
ارشیا..
ارشیا..
پسری که ازبچگی تاالان همش سربه سرم میذاره،طوری که اشکم دربیاد..
ازسوسک گذاشتن توی کفشم تاکارایی که به عقل جنم نمیرسه..
برعکس
امیر..
همیشه حمایتم کرده ومثل یه برادرازم مراقبت میکنه..
نمیدونم چراقلب دیوونه من عاشق ارشیاشده..
ارشیایی که وقتی میبینمش،قل*ب*م مثل یه پرنده که توی قفسه وآرزوی آزادی
داره خودش روبه سینم میکوبه..
کف دستام عرق میکنه..
گاهی هم حس سردرگمی بهم دست میده..
دوست
دارم همیشه
پیشنهاد میشود
خیلی عالی بود هرچقدرتعریف کنم کمه فوق العاده
وازرمانهای عالی دیگر مثل
آروم جونم ؛ چشمان عاشقم راببین؛ وعشق تنهاعشق؛ بخاطرهلیا؛ مهبد؛ شکارچی من؛ حس عاشقی؛ بیراهه اسارت ؛ تقدیر یک اشتباه ؛ میرغضب مهربون ؛ همسایه؛ آرام اما طوفان؛مهرمهرویان؛پرنیا؛ تلاقی دونگاه ؛ سورنا؛آزاد؛عروس فراری ؛ عاشقی ممنوع و…..