معرفی رمان:
دانلود رمان دلبر طناز من _ آذین، پس از سالها زندگی در خانه و خانوادهای که در پشت پرده رازهای بزرگی را پنهان کردهاند، قصد جدایی و استقلال میکند. این میان پای مردی با کینهی پررنگی نسبت به خانوادهی مرموز او، به زندگیاش باز میشود و اتفاقات غیرمنتظرهای را رقم میزند که پرده از رازهای پنهان زندگی آذین کنار میزند.
دانلود رمان دلبر طناز من
قسمتی از رمان:
_وای خدا، من از دست اینا چیکار کنم؟ وایسا بچه مگه دستم بهت نرسه.
آرتین: آذین صبر کن کمکت کنم.
آخه من از دست این دو تا وروجک چیکار کنم؟ إإإ دیدی آب کف و پوست موز بذارن دم در آی کمرم آی دستم.
با کمک آرتین از جام بلند شدم نگاه نگاه کل لباسام به گند کشیده شد از دست این دو تا.
_آرتان، آرتام کارتون ندارم بیاید داخل.
آرتان: واگعا؟«واقعا»
_آره حالا بیاید سرما بخورین پول ندارم ببرمتون دکتر.
بعد از اینکه بچهها اومدن داخل لباساشون رو عوض کردم سفره انداختم تا شام بخورن.
هی امشبم شام ندارم از کنار سفره به تنها داراییهام نگاه کردم:
آرتین، آرتام، آرتان
آرتین ده سالشه و کلاس چهارم اما بر خلاف سنش خیلی بزرگانه و منطقی هستش و در هر شرایطی آدم رو درک میکنه.
آرتان و آرتام هم که دو قلو ناهمسان هستن رمان عاشقانه از نظر قیافه فرق دارن اما از نظر اخلاق کپ همن هردو شیطونو بازیگوش.
آرتام: آچی تو گذا نمیخوری؟
_عزیز دل آجی من سیرم تو بخور.
واقعا گرسنه بودم اما نبود،چی بخورم این چند روز بخاطر ایام امتحانات ترم نرفتم تولیدی واسه همین هیچ پولی نداشتم، رومم نمیشد از دایی بگیرم.
بازم خوبه یکم از پس اندازم بود وگرنه همینم نبود.
امتحان آخر رو هم که امروز دادم باید از فردا جبران کنم خیالمم از بابت خونه راحته آرتین هستش.
پیشنهاد میشود
رمان فریادرسم باش | آیلار مومنی
رمان نهال نطلبیده، مراد است | زهره رضایی
دانلود رمان پرواز کردن بال می خواهد