دانلود رمان دست سرنوشت من
خلاصه رمان:
کسی هرگز نمیداند چه سازی میزند فردا … چه میدانی تو از امروز چه میدانم من از فردا … همین یک لحظه را دریاب که فردا قصه اش فرداست .دختری مهربان اما بی پروا و سرکش به اسم بهار … پسری مغرور و با دلی زخمی به اسم باربد. … با دیدگاه های مختلف مثل دو خط موازی که دست سرنوشت به طرز ماهرانه ای زندگی جفتشون رو تغییر میده…
پیشنهاد می شود
قسمتی از رمان دست سرنوشت نوشته سمیرا نظری:
تعطیلات نوروز بود که دخترخاله مادرم همراه همسرش و پسراش و دخترش از تهران به منزل ما تو شیراز اومدن.
ما کمی شوکه شدیم همین که بدون اطلاع اومده بودند همین که همه با هم بودند چون دوتا از پسراش و دخترش ازدواج کرده بودند و وقتی مجرد هم بودند خونه ما نمیومدند.
دخترخاله مادرم که اسمش گیتی همراه همسرش اقا جمشید هرازگاهی به ما سر میزدند خلاصه این همه تعجب یه طرف مدام قربون صدقه ی من رفتنشون یه طرف توجه ویژه ای داشتن بهم. عروساش خیلی سانتال مانتال بودند همینطور دخترش جفت عروساش با هم خواهر و دوستای صمیمی دخترش سوگند بودند. بهرام بهراد باربد هم پسراش بودند.
دو روز از اومدن گیتی جون اینا میگذشت که
خواهرم ساناز و زنداداشم فریده سر از کار مهمونای ناخوندمون درآوردن و متوجه شدن که برای امر خیر اومدن و تو خونه ما جز من مجرد دیگه ای نبود و تو خانواده اونا هم باربد فقط مجرد بود.
افکارم پریشون شد. اخه پسره نچسب خیلی خودش رو میگیره و اصلا انگار توی این دنیا نیست.
پیشنهاد می شود
رمان تیراژه و قدرت افسانه ای | selin کاربر انجمن یک رمان