خلاصه رمان:
دانلود رمان دزد قلبم دو تا دختر که به خاطر نداری مجبور میشن تن به دزدی بدن. اما…توی این راه اتفاق های غیر منتظره ای واسشون میوفته پیر خرفت یابو زندگی منو تباه کرده با اون پسرای قوزمیتش همینجوری تو افکارم غرق بودم که یهو صدای تق در اومد و شکوفه با لبخند حاکی از رضایت وسایلاشو جمع کرد حالا دیگه نوبت من بود خیلی سریع از در وارد شدمو رفتم توی خونه البته خونه که چه عرض کنم بهتره بگم قصر واقعا خوشگل بود.
یه عمارت سنگی بزرگ و یه حیاط پر از درخت و گل و یه استخر بزرگ و بی نهایت زیبا خداییش کفم
برید چه جایی بود به خودم اومدم نباید زیاد لفتش میدادم این خونه بزرگ صددرصد سیستم امنیتی زیادیم داشت
آروم آروم به طرف به درخت بلندی که تقریبا تو ضلع غربی عمارت بود رفتم و شروع کردم دانلود رمان دزد قلبم
بالا رفتن.وقتی به بالای درخت رسیدم نفسی تازه کردم و پریدم روی یه شاخه دیگه تا بپرم روی دومین درخت یاد
حرف شکوفه افتادم همیشه وقتی میبینه انقدر ماهر از درخت بالا میرم بهم میگه یقین آوردم
که از نسل میمونی خندم گرفته بود من تو چه موقعیتی بودم و داشتم به چی فکر میکردم!!
بالاخره پریدنام تموم شد و رسیدم به آخرین درخت که تقریبا نزدیک در ورودی بودم
و با یه پرش بلند همه چیز تموم میشد اومدم بپرم که یهو مزخرف ترین صدای عمرمو شنیدم
سگ همونجوری که پارس میکرد به طرف درختی اومد که من روش بودم
و همونجا ایستاد و بلندتر پارس کشید
ای خدا بدبخت تر از منم پیدا میشه؟؟
تو عمرم از هیچ چیز به اندازه سگ متنفر نبودم
نه این که بترسم نه فقط بدم میومد از این حیوون
دانلود رمان دزد قلبم
رمان جدید دزدسگه داشت منو کر میکند که در ورودی عمارت باز شد سریع رفتم تو تاریکی و تکیه دادم به درخت
-هی آرو باش جسی آروم باش چی شده؟
و بعد نگاهی به درخت کرد چون تاریک بود نه من اونو میدیدم نه اون منو
-پرهام داداش چی شده ؟؟ چشه؟؟
-نمیدونم چسبیده به این درخت ولشم نمیکنه
-لابد کسی رو دیده جسی چی شده کسی رو دیدی؟؟؟
جسی شروع کرد به پارس کردن دوباره. من که ضربان قلبم رفته بود
رو هزار کافی بود حیاط یکم روشنتر میشد اونوقت دیگه کارم تموم بود
احساس کردم پرهام سرشو گرفت بالا و بهم خیره شده هول شدم
و دوباره رفتم عقبتر که شاخه زیر پام صدا داد
-تو هم شنیدی؟
-آره فک کنم جسی دروغ نگفته
وای خدا بدبخت شدم داشتم فکر میکردم چیکار کنم که چشمم خورد
به درختی که نزدیکم بود خیلی دور نبود میتونستم بپرم ولی با این دوتا نره غول چیکار میکردم؟
تو همین فکرا بودم که اون یکی پسره دور خیز کرد و پرید
رو درخت که بیاد بالا سریع گارد پریدن گرفتم و پریدم رو درخت قبلی پرش من همانا پارس جسی همانا
-هومن پرید اونطرف
هومن نگاهی به این ور انداخت و پرید پایین و به سمت در خروجی رفت
و محکم بستش وای خدایا چقدر ترسیدم! احمق جون تو که دیدی من رو درختم یعنی از پس دیوار بر نمیام؟!
سریع رفتم رو آخرین درخت خداییش فاصلش زیاد بود باید اول میپریدم پایین بعد از روی در میپریدم
رو دیوار ولی فعلا که این پسره تکیه داده بود به در و لبخند خبیث میزد پوفی کشیدم چاره ای نداشتم
فقط باید میرفتم رو زمین شالمو طوری درست کردم که فقط چشمام بیرون باشه
ولی زیاد مهم نبود آروم رفتم سر شاخه و پریدم رو زمین
داستان کوتاه های انجمن :
داستان کوتاه سفر به دنیایی دیگر | *سارا*
داستان کوتاه گنوم | پانیذ بابائی
داستان کوتاه آجودانیه | کار گروهی
دانلود داستان کوتاه بهار عاشقی
سلام. رمان جالبی بود.فقط جلد دوم داره؟?یا پایانش همینطوره؟?
میسی خوب بود عزیزم منتظر کارای دیگت هستیم
سلام این رمان جلد دوم نداره؟؟؟؟
واقعاً حیف این رمان به این قشنگی پایانش ضعیف باشه
ولی بازم ممنون تا اینجاش عالی بودددد و جذذذذذاب
سلام این رمان واقعا عالی بود میشه لطفا جلد دومشم بنویسی قلمت حرف نداره من خودم نویسندم ولی معتادع رمانت شدم لطفا جلد دومشم بنویس
عالی ولی بدون جلد دوم مگ میشه ?
جلد دومم داره؟؟؟
خواهشا جلد دومشم بزارین.
چرا جلد دوم نداره اه
سلام
تورو خدا پایانش رو آنقدر بد نذار!
الان تقربا همه شون لنگ در هوا هستن
عااالی بود ولی واقعا پایانش بد بود اخه حیف رمان ب این قشنگی نیس که همچین پایانی داشته باشه؟?
سلام رمانش عالی بود ممنون از نویسنده فقط اخرش چی شد دوست نداشتم اینطوری تموم شه.اگه جلد دوم داره زود تر بزارین
رمان عالی بود ولی پایانش فوق العاده ضعیف…
جلد دومش چ زمانی نگاشته میشه؟!
خانم احمدی رمان تون خوب نبود عالی بود محشر بود پایان گنگ و مبهمی داشت ولی منی که الان حدود۱۰۰۰تارمان و کتاب خوندم بنظرم موضوع خوبی رو انتخاب کردید و با توجه به قلم بینظیر شما میشه گفت کارتون خیلی خوب بوده ولی خوب پایان کتاب میتونست بهتر باشه من اینقدر تو بهر داستان بودم با دیدن «پایان»کاملا جا خوردم امیدوارم برای رمان تون کرد دوم هم بنویسید با تشکر از قلم خوبتون❤️❤️❤️
خیلی خوب بود.ولی من فقط هنگ آخرشم.چرا آخه؟!خیلی بد تموم شد..
فیلم با پایان باز دیده بودیم ولی رمان با پایان باز ندیده بودیم که دیدیم
مزخرفترین رمانی که در تمام عمرم خونده بودم، افتضاح بود. حیف وقت که برای خوندن این رمان گذاشتم
افتضاح بود مخصوصا پایانش
اخه واقعا کجای این رمان قشنگ بووووووود؟؟؟؟؟؟؟؟هر کاری کردم بیشتر از ۵۰۰ صفحه نتونستم بخونم،دوستانی که می گفتن به به و چه چه،واقعا رمان خوب نخوندن،چقدر دور از واقعیت و چقدر شوخیها ابکی و بی محتوا،به امید کارهای بهتر
رمان خیلی قشنگی بود
لطفا جلد دومشم بذارین آخه رمان ب این خوبی حیف نیس با پایانی مزخرف و نیمه کاره؟
قشنگه لطفا جلد دوم هم بنویس 🙂
سلام رمان فوق العاده جذاب و زیبایی بود. به شخصه عاشقش شدم. توروخداااااااا آخرشو یکم واضح تر کن و لطفا هومن نمیره😂من دلم براش میسوزه 😢.
سلام رمان خیلی خوبی بود ولی اخرش چرا نصفه موند .قسمت دومی هم داره؟
سلام به همه رمان رو دوست داشتم فقط لطفا جلد دومم بذارین
رمان قشنگی بود لطفا جلد دومشم بنویس
رمان قشنگی بود لطفا جلد دومشم بنویس آخه خیلی بد
تموم شد اگه جلد دوم نداشته باشه که خیلی مخربه.
سلام
ممنون از نظر شما در مورد رمان
چشم به محض تمام شدن در سایت قرار میگیرد
هنوزاماده نیست جلد دومش ؟😢
خیلی عالی بوپ کاش جلد دومشو اسمشو بگید اگه گذاشتید تو سایت