معرفی رمان دختری در کوچه پس کوچههای ونک:
میگویند تا پا در کفش کسی نگذاشتیم، نمیتوانیم او را قضاوت کنیم! اما چه فایده که وقتی بحث عمل به میان میاید، تمام اعتقادات پاک، شعار میشوند؟!
حادثه تلخی که در کودکی برای او رقم خورد و به زندگیاش غبار غم پاشید، هنوز هم آثارش دیده میشود. با هر باران غبارها تازه میشوند و بویشان گوشِ دل را غمگینتر میکند.
زندگی همچنان جاریست و باید پستی بلندیهایش را تحمل کرد، پس بعد از مدتها احساس تازهای میهمان دل متروکه او میشود.
او حالا که با عاشقان یک دل شده، صدای دلبستگی را میشنود.
در این میان دستی بین آنها فاصله میاندازد، فاصلهای که شاید در پشت پردههای آن حقیقتی نهفته شده است.
دانلود رمان دختری در کوچه پس کوچههای ونک
قسمتی از رمان دختری در کوچه پس کوچههای ونک:
دانلود رمان تو کوچهای باریک پیچید. تاکسی رو نگه داشت، منم روبهروی کوچه نگه داشتم.
پیاده شدم. داخل کوچه رفتم، منیژه زنگ یکی از خونهها رو زد. در باز شد و داخل رفت.
به در بسته نگاهی کردم، واقعاً تعجب کرده بودم، منیژه اینجا تو این خونه قدیمی چیکار داشت؟
رفتم و به ماشینم تکیه دادم. هوا کمکم داشت رو به تاریکی میرفت.
هنوز از منیژه خبری نبود. تحمل نکردم، دوباره داخل کوچه رفتم. به در رسیدم، اومدم زنگ بزنم که در باز بود. داخل رفتم و در رو بستم.
یه حیاط بزرگی بود، دوتا خونه یه طبقه جدا از هم تو حیاط بود. کمی نگران بودم. دستهام عرق کرده بود.
داخل خونهای که گوشه حیاط بود، رفتم. خالی بود. طرف اون یکی خونه رفتم. صدای حرف میاومد. از پشت پنجره داخل اتاق معلوم نبود. سمت در رفتم. هر کاری کردم باز نشد. عقب رفتم و با سرعت سمتش رفتم.
باز شد و تو اتاق افتادم. بلند شدم. منیژه و الهام رو جلوم دیدم. واقعاً شوکه شدم!
پیشنهاد میشود
رمان پشت لبخند، درد حکم میکند | راحله خالقی
فعلا که نخوندم ولی حدس می زنم رمان جالبی باشه
سلام
پس بعد مطالعه حتما نظر بدید که خوب بوده یا نه
تا دوستان دیگه هم بر حسب نظرات شما انتخاب کنند
سلام به نویسنده عزیز
خسته نباشید
رمان خوبی بود قلمتون روهم دوست داشتم فقط چندتا نکته:
۱- سیر داستان خیلی تند بود میتونستین بیشتر از این حرفا گسترشش بدین. مثلا من به شخصه نفهمیدم میلاد و الهام چجوری عاشق هم شدن. یا همینطور نیما و منیژه مال این دوتا یکم بهتر بود ولی الهام و میلاد اصلا به نظرم هیچ چیزی راجبش گفته نشده بود.
۲- توصیفات کمی مسلسوار بود و خسته کننده. توی توصیف مکان و ظاهر این اتفاق بیشتر میوفتاد. توصیف احساسات هم جای کار بیشتری بود.
ایده داستان تا حدودی جدید بود. نکته مثبتی که خیلی به نظرم خوب بود اندازه دیالوگ و مونولوگ بود این نکته هم توی چند ص اول صدق نمیکرد اما بقیش اوکی بود.
در کل رمان قشنگی بود اما خیلی جای پیشرفت داشت.
امیدوارم از نقدی که کردم ناراحت نشده باشین.❤🌷
با اروزی پیشرفت روز افزون شما.💐🌸
سلام
خیلی ممنون از نظرات خوب و کامل شما قطعا نویسنده به کار خواهد گرفت
این رمان بعضی از حساسیتهای الکی مردم رو نشون میده و به ما یاد میده که دیگران رو قضاوت نکنیم. کمی بیشتر خودمون رو جای دیگران بذاریم.
پیشنهاد میشه مطالعه کنید