خلاصه:
دانلود رمان خانه ویران دختری مغرور و خودخواه از خانواده ی پولدار،پسری شوخ و شیطون که برادر این دختر خانمه.خانه ای بزرگ و زیبا در شهر فینیکس.زنی زیبا و فریبنده.چه اتفاقی می افتد؟آیا آن ها جان سالم به در می برند؟
رمان:خانه ویران
نویسنده: مهناز رفیعی
کالسکه در خیابان جاسبر توقف کرد. جیمی با دستی دامن مادرش را
چسبیده و با دست دیگرش سگی بزرگ را با طنابی
میکشید.
جیمی:واقعا شهر خسته کننده ای است، مادر چرا از لس آنجلس به این
شهر بی حال آمده ایم مگر شهر خودمان چه اشکالی
داشت؟
پسر عزیزم ما مجبور بودیم برای کار پدرت به اینجا بیاییم.نگران نباش به این
دانلود رمان خانه ویران
شهر هم به زودی عادت میکنی.
جین در حالی که با صورتی گرفته و اخمو به اطرافش نگاه میکرد گفت:
بله عادت میکنیم اما اول باید به اسم بی کلاسش عادت کنیم هه فینیکس
رمان عاشقانه چه اسم مسخره ای هر کسی این نام را انتخاب
کرده باشد باید یک نادان باشد.
جین درست صحبت کن در خُر شخصیت یک خانم نیست که اینطور سخن بگوید.
جین همراه با اخم به گفتن چشمی اکتفا کرد.
پدر خانواده که تا این لحظه ساکت بود همراه با اخم همیشگی اش رو به بچه ها گفت:
جیمی،جین لطفا کمی سکوت کنید و دنبال من و مادرتان راه بیایید وگرنه گم میشوید.
و سپس در خیابان حرکت کرد.
به کاغذی که در دستش بود خیره شد: خیابان جاسبر پلاک .۲۳
به اطرافش نگاهی کرد و سردرگم با اخم هایی درهم قدم برداشت.
بعد از گذشت ساعتی طولانی در
بعد از گذشت ساعتی طولانی در