دانلود رمان خالکوبی
خلاصه:
دانلود رمان خالکوبی ساره در خانواده ایی زندگی میکند که در آن خانم خانه یا همان حج خانم همه کار خانه است . مادر به ساره اصرار میکند خواستگارش را بپذیرد . خواستگاری که فقط برای اینکه ازدواج کرده باشد به خواستگاری ساره آمده بدون هیچ عشقی ، ساره نمیپذیرد و غرّ غرّهای حاج خانم را میشنود. ساره دانشجو و مربی شنا بود و عمه ایی دارد که در جوانی از
رمان های دیگر ما:
همسرش جدا شده و با پدر ساره قهر است ولی ساره و علی ؟(برادر ساره)
با او بسیار نزدیکند و او را دوست دارند آنها هرگاه از دست غرّ غرّهای حاج خانم خسته میشوند به آنجا پناه میبرند .
در درگیری که علی به خاطر ساره با مادرش داشته حاج خانم به سفر مشهد
میرود و در این سفر با خانمی اشنا میشود که پسری مقبول دارد .کامران پسری زیبا،
مهندس پرواز ، کاملا به خود متکی است و به پیشنهاد مادرش به خواستگاری ساره میاید
و این آغاز زیبایی است برای داستان بسیار زیبای خالکوبی ……
همسرش جدا شده و با پدر ساره قهر است ولی ساره و علی ؟(برادر ساره)
با او بسیار نزدیکند و او را دوست دارند آنها هرگاه از دست غرّ غرّهای حاج خانم خسته میشوند به آنجا پناه میبرند .
در درگیری که علی به خاطر ساره با مادرش داشته حاج خانم به سفر مشهد
میرود و در این سفر با خانمی اشنا میشود که پسری مقبول دارد .کامران پسری زیبا،
مهندس پرواز ، کاملا به خود متکی است و به پیشنهاد مادرش به خواستگاری ساره میاید
و این آغاز زیبایی است برای داستان بسیار زیبای خالکوبی ……
رمان جنگجویان گورج (و اتحاد با شیاطین) | nazy.8
لینک دانلود پاک شده است
قشنگ و جالب بود ولی خیلی طولانی بود
خیلی چرته رمانش بی سروته هس
عالی بود من دوسال پیش خوندم عینه واقعیته.طولانی بودنشم دوست داشتم
این رمان خیلییی قشنگ بود، من دوباره میخونمش. بار اول برای قصه ش بار دوم عمیقتر.
من خیلی دوست دارم اگه نقدی هم روش هست را بخونم. خیلی سرچ کردم ، ولی چیزی پیدا نکردم.
رمان طولانی و مزخرفی بود
خوب بود ولی زیاد از حد طولانی شده بود و حوصله ی خواننده رو سر می برد
فصل ۲ نداره؟
سلام اگه باشه میزاریم
من نفهمیدم آخر رمان خوب تموم شد یا بد؟
کسی خبری از نویسنده این رمان داره؟آیا کانالی، وبلاگی دارن؟اثر دیگه هم دارن؟
سلام. من سال ۹۳ این رمان رو در حال تایپ میخوندم و به شدت جذاب بود و ۱۰۰ % غمگین. به حدی غمگین که هر بار یادش میوفتم گریه ام میگیره. امروز بعد چهار سال دو باره خوندم. خیلی غمگینم. فضا سازی و نحوه بیان تو این رمان حال عجیبی به آدم میده. منم خیلی دلم میخواد از نویسنده این رمان اطلاعی داشته باشم. ممنون میشم اگه کانال یا وبلاگی دارن بهم اطلاع بدین.
خیلی طولانی بود. و کاراکتر بی زبون واعصاب خورد کنی داشت و تهش ادم رو غمگین میکرد. کاش بعد هزار صفحه حداقل خوب تمام می شد.
کاملا بی سروتهه خیلیم طولانیه و این طولانی بودنشم الکی و اعصاب خورد کنه نصفش حرفای الکی و بی سروتهیه ک کاراکتر دختر داستان باخودش میگه رمانش حالته دوتا رمانه قسمت اولش کلا یه دختر احمق تو سری خوره ک اصلا نمیتونه حرف بزنه قسمت دومشم دختره فقط پوشش عوض میشه ولی همچنان رو اعصابه کاراش تهشم به شدت الکی تموم میشه اصلا رمان جالبی نیست
رمان خوبی بود فضا سازیش عااااالی بود خیلی از جاها احساس میکردم نفس های ساره از نوشته ها ب صورتم میخوره خیلی دوست دارم بدونم نویسنده وبلاگ یا کانالی دارن یا نه
رمان واقعا زیباییه وروایت جامعه و حیقیتاش هست و زیاد بدردنوجونا نمی خوره چون درک چندادنی نمی تونن ازش داشته باشن
آخرش چی شد ؟ با آزاد هم تموم کرد یعنی ؟ یا فقط فاصله گرفت ؟
سلام . وقت بخیر
چرا لینک دانلود رو پاک کردین؟ قرار نیست دوباره قرار داده بشه؟
سلام
چرا به زودی لینک رمان قرار خواهد گرفت
خیلی طولانی بود اخرشم نفهمیدم تهش چیشد! خوندنشو توصیه نمیکنم
سلام، جزو ۱۰ رمان برتر منه این رمان، فضا سازی، حس ها، همه انگار واقعی داره برات اتفاق میوفته، از اون رمان ها که باید عمیق روش تفکر بشه، قلم نویسنده عالیه 🙏 ممنون میشم اگر رمان دیگه ای دارن یا کانالی چیزی، اطلاع بدین
من هیچ وقت دلیل این همه تعریف که از این داستان میشه رو نفهمیدم چه اون وقت که انلاین تو نودوهشتیا بود چه الان، داستان کلا بی سر و ته و بی معنی هیچ اتفاق خاصی نمیوفته فقط یه سری دیالوگای طولانی و بازم بی سر و ته, خوندنش وقت تلف کردنه
نویسنده با قلمی جذاب از حال روحی شخصیت اصلی رمان نوشته و موقع خوندن رمان حس میکنی که داری جای شخصیت اصلی زندگی میکنی و حرف های تو ذهن اون رو میخونی. مهم ترین و بزرگ ترین نقطه قوت رمان بی محتوا نبودن اونه.
توصیفات نویسنده به واقعیت شبیه بود و چیزی که خوشحالم کرد این بود که با وجود نقص هایی که در آخر داستان بود انتهای رمان به موضوع کلیشه ای ازدواج و خوشبختی بی نهایت و اینجور چیزا ختم نشد و ته قصه روز عروسی ساره نبود.
اما اشکالاتی وارد هست که ممکنه باعث آزار خواننده ها ی این رمان بشه:
۱. انتهای رمان ، ۹۹ درصد رمان حس و حال ساره مطرح میشد و اتفاق خاصی نمیفتاد و مخاطب در ذهن خودش دنبال اون اتفاق بود انگار که تشنه ای دنبال یک لیوان آب بگرده و پیداش نکنه.
۲. اون قسمت از روحیه مذهبی ساره یا احساس دلتنگی اون برای گذشته خودش یا برای ساره قبلی و پوشش قبلی خودش ، هیچ تاثیری بر پوشش فعلیش نداشت و یکم تعجب آور بود.
۳. شخصیت های رمان به طرز عجیبی به خوب و بد تفکیک شده بودن. انگار با دو سه شناخت در یک پروسه زمانی مشخص، طرز نگاهشون به همدیگه عوض میشد و از سفید به مشکی یا از مشکی به سفید تغییر میکردن.
۴.بزرگ ترین مشکلی که رمان داشت و واقعا باعث آزارم شد این بود که داستان فقط به احساس گره خورده بود. احساس و احساس. احساساتی که از گذشته بود یا زمان حال . این احساسات دور تن و بدن شخصیتهای داستان پیچیده شده بودن و من داشتم خفه میشدم از این حجم از احساسات که بعضیاشون کاملا بی منطق بودن و حس یک زندانی رو بهم منتقل میکردن.
و…
در کل رمان خوبی بود. دست به قلم نویسنده خوب بود. و وقت زیادی رو صرف این داستان طولانی کرده بود و ازش ممنونم…:)
من اخرش نفهمیدم این کامران با خودش چند چنده