دانلود رمان خاطره ترسناک تا به حال درباره جن و شیطان شنیدی …این داستان توی کتاب نیست …این یه داستان واقعیه ببخشید دیگه این اولین بارمه که ترسناک مینویسم از کودکی علاقه شدیدی به دیدن مناطق جن زده داشتماز وقتی که فارق التحصیل شدم بهمراه دو دوست صمیمی امنویسنده: یوتاب درخشنده کاربر انجمن نگاه دانلود
خلاصه:
رمان:خاطره ترسناک
نویسنده:یوتاب درخشنده
ژانر:ترسناک
قسمتی از رمان خاطره ترستاک »
فرشید و مینا که همدانشگاهی هم بودیم و بعدا فرشید و مینا
ازدواج کردن به سفرهای گروهی رمان اجتماعی میریم و راجب ارواح تحقیق میکنیم…
صبح به آرامی بیدار شدم و دست و صورتم رو شستم در آیینه نگاهی
به خودم انداختم ، تلویزیون رو روشن کردم در یک دستم کنترل و در دست
دانلود رمان خاطره ترسناک
دیگرم لیوان چایی ام گرفته بودم که یکدفعه صدای جیغ زنانه و بلندی از
اتاقم بلند شد از شدت شوک تکانی خوردم و چایی روی پام ریخت
صدای داد من و جیغ باهم قاطی شده بود
بدو بدو به داخل اتاق دویدم اما کسی آنجا نبود
نگاهی به موبایلم انداختم که صدا از داخلش می امد
آرام قدم برداشتم اسم فرشید رمان ترسناک روی گوشی افتاده بود
نفس راحتی کشیدم و فوشی نثارش کردم و برداشتم:
الو…سلام سهیل جون…نترسیدی که …
سریعا گفتم: نکبت این صدای مزخرف چی بود؟
خنده ای کرد و گفت: دیروز بلوتوث کردم بعد گذاشتم
رو زنگت تا یه شوکه باحال بهت بدم!!
گفت: راستی…یه سوپرایز برات دارم
پیشنهاد میشود