معرفی رمان:
دانلود رمان خاطرات نوجوانی _ ورق خوردن برگی متفاوت از زندگی…ورود به دنیایی جدید و خلق دوران زیبای نوجوانی و خاطرات زیباترش!
با ورود هدی به مدرسهای جدید، رفاقتی پنج نفره، استوار در تمام شادیها با لمس واژهی دوستی شکل میگیرد. چالشهای متفاوتی که بر سر راه پنج دوست صمیمی قرار میگیرد و خاطراتی عمیق بر جان آنها حک میکند.
دانلود رمان خاطرات نوجوانی
قسمتی از رمان:
دانلود رمان اجتماعی خاطرات نوجوانی _ یکهو به قایق ما کوبیدن و بعد از یک تکون شدید و سرعت عجیب ما، قایق بالاخره از روی لولهها کنار رفت. بعد نگاهی بهم، همه با هم جیغ زدیم و بعدش هم رو بغل کردیم.
رو به اون دو تا گفتم:
– مرسی بچهها.
اونها هم دستی برامون تکون دادن و عقب رفتن. همونلحظه هلیا رو هم بالای پل دیدیم. با بهت گفت:
– شماها زیر پل بودین؟
گفتم:
– بله؛ چه جورم!
حوا زیر خنده زد و گفت:
– دخترا پاشید جا عوض کنیم.
گفتم:
– یِس ما بریم جلو.
ملیسا یکی ابروش رو داد بالا و گفت:
– من و تو دیگه هدی؟
خندهم رو خوردم و درحالیکه سرم رو تکون میدادم، از جام پاشدم.
آلا گفت:
– مواظب باشین.
دستش رو گرفتم و در یک آن، جاش رو با خودم عوض کردم و لـ*ـب زدم:
– نترس دختر!
چشمکی حوالهش کردم و به جای حوا رفتم.
یکهو دیدم کل اون اطراف دارن ما رو نگاه میکن؛ الخصوص خانم آقاجاری و همون آقای صاحب قایقها. خندهم گرفت؛ انگار زیادی تو دید بودیم و زیاد قایق بازی کرده بودیم!
کلاً عادت «H.M5» این بود که ما باید ماجراجویی میکردیم.
ماجراجویی همراه با هیجان و عشق؛ دو اصل مهم زندگی.
زندگی بدون اینها چی بود؟ جز تکرار یه تکرار! ماجراجویی خوبه با هیجانش، خطرش و حتی مرگش!
پیشنهاد میشود
رمان کوچه بیست و پنجم | سمانه عباسی