خلاصه:
دانلود رمان حس یخ زده دختری که توی زندگیش کم سختی نکشیده، با تمام وجودش درد رو حس کرده و توی منجلاب دست و پا میزنه. از همه بریده. نابودش کردن ، زخم خورده اما هنوزم نفس میکشه، هنوزم زندگی میکنه.
سر پـا میشه، خودش رو میسازه اما از جنس یخ، از جنس سنگ.
آوینا، دختری که به اعتمادش تکیه میکنه اما از همین اعتمادش ضربه
میخوره. روزهای زیادی از عمرش رو توی یه رمان اجتماعی چهار دیواری دور از همه ی مردم شهر میگذرونه.
دیدن آدما از پشت شیشه ی سرد چه حسی داره؟ اون این حس رو تجربه
میکنه اما حالا، بعد از گذشت روزها و سال ها، رها میشه، بلند میشه و حرکت میکنه.
دختر ما میجنگه؛ برای موندنر برای بودن، آیا پیروز میشه؟
دانلود رمان حس یخ زده
آوینا: از شما انتظار نداشتم آقای سرمدی، من با اون ثروت باقی مونده
از پدربزرگم، با اون همه سابقه ی کاری و موفقیت، بعد از سه سال زندان باید بیگناهیم ثابت بشه؟
روی تجربه ی کاری شما بیشتر از اینا حساب باز میکردم.
آقای سرمدی: خانوم پناهی واقعا متاسفم؛ درسته بیگناه بودین ولی
شواهد انقدر بر علیه شما بود که به سختی تونستم ثابت کنم نقشی در اختلاس نداشتین.
پوفی کشید، دیگر هیچ چیز روی او اثر نداشت. زندگیاش از هم پاشیده بود رمان جدید و تاسف مرد روبه رویش دردی را دوا نمیکرد؛ حتی اگر اون نقشی در این آوار شدن نداشته باشد.
-خواهرم چطوره؟ کارهای اداریش رو انجام دادی؟
-بله؛ خوشبختانه ایشون یک سال دیگه به سن قانونی میرسند و با ثروتی که برای شما مونده و اینکه شما آخرین بازمانده از خانواده اش هستید، بلافاصله بعد از اثبات بی گناهی شما تونستم قوی قضاییه ی رو قانع کنم .
پیشنهاد میشود
رمان خال مشکیِ دلدار | گندم سرحدی
خیلی کلیشه ایه.تا نصفه هم حتی نتونستم بخونم.
نظر لطفتونه(:
سلام نارگل جان
واقعا عالی بود
امیدوارم هر روز شاهد پیشرفتت باشم ?
ممنـون آزیتا جان?
سلــام خدمـت خواننده های عزیز
بنده به دلایلی از نوشتن جلــد دوم رمان منصرف شدم.(:
واقعا عذر میخوام اما رمان در جلد دوم به پایان میرسه.با آرزوی بهترین ها برای شما
*نازگل مرادی*