دانلود رمان حالم عوض میشه
خلاصه:
دانلود رمان حالم عوض میشه دلپذیر…دختر مهــربون… شیطون و البته لجبازیه …که سرش به خانواده و دوستاش گــرمه….با شنــیدن خبــــر غیـــر منتظــره ی …بازگشـــت راد مهـــر به ایــــران….بهـم میریزه…کســی که …پونــزده سال..اونو فــراموش کــرده…و هـــمه
رمان های دیگر ما:
چی …دست به دســـت هم داده…تا حوادث …اون جــــور که دلپذیــــر می خواد پبــــش نــــره…
رادمهـــر کیـــه…؟؟
چـــرا زندگی دلپذیر بهـــم می ریزه..؟
_تکرار نمیشه؟….تکرار نمیشه؟….به خدا دوست داشتم سر
مو بکوبم به دیوار…..هزار بار زنگ زدم گوشیت….خانوم بر نمیداره….زنگ زدم خونه..
..مریم خانوم میگه خوابی…هرچب
صدات میکنه بیدار نمیشی….امروز هیچی…..روزای قبل چی….
_ببخشید دیگه شادی جون…..حالا تو حرکت کن به کلاس دوم حداقل برسیم…
.حرصم نخور دیگه…..نمی گی شیرت خسک میشه؟….حالا کی باید به این بچه شیر بده…؟
شادی که کم کم داشت به خنده می افتاد گفت:
_تو نمی خواد به فکر من باشی….خیلی از دستت شکارم….
.بعدا حساب رسی میکنم بهت…
بعد ماشین و روشن کرد و به سمت دانشگاه راه افتادیم…
با صدای خسته نباشید استاد نفس بلندی کشیدم با لگدی که شادی
به پام زد فهمیدم”بد بخت شدیم” کتا بامو جمع کردم ،یه نگا به
شادی انداختم که داشت با استرس نا خوناشو میجویید یه تشر بهش زدم :
_چیـــه انگار میخوان زنده به گورش کنن..!!!جمع کن این بساطو فوقش یکم تهدید می کنن دیگه…
یهو جن گرفتش:
_فوقش یکم تهدید میکنن….؟آره…؟ برای بار چندمه که بخه
خاطر شما…خانوم خرسه خوشخواب …داریم غیبت می خوریم ؟
…اونم درس به این مهمی…دلپذیر داری اعصابمو خورد میکنی ها…
هرچی گفتم تو خوابت سنگینه بیا بعد از ظهر کلاس بگییریم…
خانوم برنامه شون بهم می خوره…دیگه نمی تونن به باشگاهشون برسن…
_دختر یکم نفس بکش..آره خودمم پشیمونم…ولی ..کار از کار گذشته..حالا بیا بریم ببینیم
خوره…دیگه نمی تونن به باشگاهشون برسن… و
_دختر یکم نفس بکش..آره خودمم پشیمونم…ولی ..کار از کار گذشته..حالا بیا بریم ببینیم در در
دکتر غفوری_سلام خانوم ها…..الان هم نمی اومدید…شما
مثه اینکه فراموش کردین که ایـــنجا دانشگـــاهه…و قوانیـــنی داره …اونهم دانشگاه
قسمت دانلود
لینک های دانلود پاک شده است
عالیهه
توپ بود دمت بمب اتمی عشقم
عالی بود
خیلی رمان عالی و بی نظیریه توصیه میکنم حتما بخونید قلم قوی و داستان جذابی داره
عااااالیییییی عاااااالیی حتما بخونید خیلی قشنگ بود مرسی از نویسنده عزیز
رمان قشنگیه من خودم چند بار خوندم اما چونکه قلم‌ِ اول نویسنده هستش اونقدری از پختگی لازم برخوردار نیست. یه جاهایی اسم مکان ها ، شخصیت ها و توصیف حال افراد به چند شکل متفاوت گفته میشه و این باید ادیت بخوره.
یه جاهایی توی داستان نیاز به تغییر اساسی داره تا تبدیل به یه داستان قشنگ تری بشه.
و چیزی که توی این رمان خیلی به چشم میاد اغراق توی توصیف زیباییه شخصیت های رمانِ به نظرم اگر به جای اصطلاح چشم های تیله ای از چشم های معمولی استفاده میکردین خیلی بهتر بود و توی اولین بار ذهن خواننده به طرف داستان های کلیشه ای کشیده نمیشد.
در تمام طول داستان خواننده منتظر بود تا رادمهر و دلپذیر به علاقشون اعتراف کنن اما بعد از اعتراف نویسنده دیگه روی علاقه ی نوپای این زوج مانور نداد و خیلی زود رمان رو به آخرش رسوند.
اما یه چیزی که خوب بود این بود که نویسنده تا آخرش گارد رادمهر رو حفظ کرد و این خیلی خوب بود.
مرگ پدر دلپذیر خیلی ناراحت کننده بود…
در یک کلام میشه گفت خوب بود اما خیلی میتونست بهتر از اینا باشه💝🧡