خلاصه :
دانلود رمان ثانیه های مرگ آیه سادات در خانواده نسبتا مذهبیه بدنیا آمده در این طی با پسری به نام علی آشنا میشه پا روی اعتقادش می ذاره وبا علی دوست میشه طی دوهفته آشنایی باهاش ازدواج می کنه ولی نمیدونه که شعله های این عشق آتشین چه بر سرش می آره….
مقدمه :
می دانم. محکم که دیگر با تو نباشم.
حکمم را تو دادی،اما به کدامین گناه..
نمی دانم تو در حال رفتنی؟!.
به کجا می روی؟
فکر می کنی با رفتنت دیگر تمام می شود؟.
نه اشتباه می کنی، رفتنت را پایانی نیست تازه شروع می شودغم هجران، رویای وصال دیگر از عشقت خبری نیست. خبری نیست تو را خریدند.
عشقم را فروختی،عشث را خریدند به چه قیمت بر حراجی قلبت!
چه کسی رقم آخر را گفت؟
فروش عشق در حراج قلب تو خنده دار است.
دانلود رمان ثانیه های مرگ
قسمتی از رمان اجتماعی :
چشمم رو از شیرآب می گیرم ودر آینه به سیمای بی روحم نگاه می کنم.
دستی روی تبخال گوشه ی لبم می کشم مسببش تحت فشار بودن شب قبل است.
دو دستم رو کنار هم می گیرم و بعد از پر آب کردن روی صورتم می پاشم.
شیرآب رو می بندم وبا حوله آب های چکیده از صورتم رو پاک می کنم،در سرویس بهداشتی رو باز می کنم و به سمت آشپزخانه حرکت می کنم.
به سمت کتری می رم وچایی در لیوان مخصوصم می ریزم، دو تیکه بیسکویت از روی میز بر می دارم و برای آماده شدن به اتاق می رم و در همون زمان صبحونه مختصرم رو میل می کنم.
لیوان رو روی میز تحریر می ذارم وبرای انتخاب لباس به سمت کمد می رم یک دست لباس ساده اما مرتب بر می دارم وخیلی سریع می پوشم.
پیشنهاد می شود
رمان مبارزان عشق جلد دوم | حسنا(هکر قلب) کاربر انجمن یک رمان
نویسنده ی گرامی، قلمت خوب بود اما رمانت به طور خیلی بد بود