خلاصه رمان :
دانلود رمان تلنگر شهید یه دختر که تمام زندگیش رو هواست یه شبه همه چیز عوض میشه دیگه زندگیش روال عادی نداشت اونم به خاطر یه تلنگر که توی خواب اتفاق می افته و اونو وارد عشق الهی میکنه از زمین و آدما جداش میکنه و با آسمون پیوندش میزنه…پایان خوش
نوشته زهرا ایزدی
قسمتی از داستان
سرم رو گرفتم بین دستام و نشستم روی زمین…اشکام یکی یکی
روی گونه ام میریختن..صدای داد مردا و زنایی که توی آتیش میسوختند
توی گوشم میپیچید…زبونمو روی لبهای خشک و لرزونم کشیدم…تشنم بود،
انگار صد ساله آب نخوردم دوباره بلند شدم و راه افتادم بلکه یه ذره آب پیدا کنم.
دانلود رمان تلنگر شهید
رمان عاشقانه ترس همه وجودمو گرفته بود…بی هدف راه میرفتم…یه جا صدای یه دختر
رو شنیدم رفتم نزدیک تر ولی با دیدن صحنه رو به روم جیغم بلند شد..من بودم که توی آتیش میسوختم.
سریع شروع کردم به دویدن به سمت مخالف که صدای گوشنوازی بلند شد
-داری از آیندت فرار میکنی؟
صدا از پشت سرم می اومد برگشتم یه پسر ۲۶-۲۵ ساله،ای اینجا چیکار میکرد؟
چرا وقتی اومدم ندیدمش؟حالا اینا رو بیخی چی گفت این الان؟آینده من؟
با چشمایی که یه لایه اشک پوشونده بودشون به پسره نگاه کردم…چهره
جذابی داشت یه جورایی نورانی بود انگار…رفتم طرفش
-هی آقا اینجا کجاست؟یعنی چی دارم از آیندم فرار میکنم؟اصلا تو کی هستی ها؟
لبخندی روی لبش شکل گرفت برگشت و یه دفعه غیب شد…دویدم سمت جایی که بود
-کجا رفتی ها؟دِ بیا لامصب کجایی؟
با دادی که زدم از خواب پریدم..نفس نفس میزدم…
رمان های توصیه شده:
رمان دل را خواب میبرد | شیوا پناه
رمان خاک میخواند مرا | kowsar.kh
دانلود رمان جای مادرم زندان نیست
سلام
ببخشید میتونم رمان تلنگر شهید رو برای دیگران ارسال کنم یا خیر
سلام لینک بدید ازاینجا دانلود کنن