خلاصه :
دانلود رمان تلنگر شاید این تلنگر واجب بود.. شاید باید بیشتر اطرافمو میدیدم.. با چشم باز….شایدم این اتفاق به خاطر شروع بدمون بود..شروعی که با دادگاه و بیمارستان و دعوا شروع شد..بد شروع کردیم.. کاش خوب تمومش کنیم.دلواپسم.. به خاطر مردی که روزی آینده امو تباه کرد.. شایدم خودم مقصر بودم .. غرور زیاد و لج بازی بیش از حد…
دلم گرفته از نویسنده هایی که باوجود گیرهای ادمین نودهشتیا(هر روز بن میشم اما باز یوزر میسازم فقط برای اجازه) اجازه میگیرم وبعد بدون پرسیدن منو به دزد فرهنگی ملقب می کنند..رمان روشنایی قبل از پولی شدن نویسنده اجازه داده بود اما دوباره اجازه فرستادم که گفت الان که پولیه نه ومن برداشتم..رمان کوچ هم قبل از پولی اجازه اشو گرفتم
موضوع رمان اجتماعی
دانلود رمان تلنگر
شایدم تقدیرم این بوده و من زیادی منفی بین هستم
..اگر با لجبازی روزمونو شب نمیکردیم ، این آینده ی سیاه تقدیرم نبود..کاش خدا یه فرصت دیگه بهم بده.. فقط یه فرصت…پایان خوش
قسمتی از داستان
من دریام.. دریا.. مثل دریا آبی… مثل دریا مواج.. و گاهی آروم..
آرامشم کمترو شیطنتم بیشتره.. لیسانس مدیریت دارم و تو شرکت پدرم مشغول به کار هستم..
عاشق رانندگی با سرعت بالا هستم.. یه مورانوی سفید مدل ۲۰۰۸ دارم.. دوماه پیش کادوی تولدم بود.. تک فرزند هستمو عزیز دردونه ی بابام!
هرچی بخوام برام فراهم میکنه .. از بچگیم تاحالا اجازه نداده
پیشنهاد میشود
رمان رقص باد در باران | سیما م
رمان ژست غم در آینهی لبخند | پروین امیرکافی
شیوا بادی من عاشق رمان هاتونم.فدات.بوسسسسسسسسس. 🙂