دانلود رمان بوی باروت در باران
خلاصه ی داستان:
دانلود رمان بوی باروت در باران سارا و نگین که دخترای سرزنده و شادی هستن و با هم بودن رو به خیلی چیزا ترجیح میدن، عکاسن و لذت زندگی رو توی قاب دوربینشون جا میدن …با ورود یه فرد جدید به محل زندگیشون، زندگی اینا هم دستخوش تغیراتی میشه ،
رمان های دیگر ما
مان بوی باروت در باران
نوشته ماه پسند
تغیراتی از جنس هیجان … از جنس فداکاری … فداکاری برای میهنی
که ما رو مثل یه مادر بزرگ کرده …تغیراتی که اونا رو وارد یه بازی پلیسی میکنه
و جریانی از جنس و رنگ دوست داشتن و عشق …
-یکم به حالت کج بشینید حالا دست چپتونو بذارید روی پای
راستتتون یه لبخند ملیح خیلی عالیه سعی کنید به دوربین خیره نشید بسیار خوب سه…دو…یک…
خیلی خوب شد بفرمایید قبضشو تقدیمتون کنم
امروز سارا نیومده بود آتلیه با الهه تنها بودیم کلی هم سفارش ریخته بود
سرمون رفتم پشت پیشخوان که وسط سالن اصلی آتلیه بود یه قبض
به اسم و فامیل مشتری که یه دخترخانم نازو قشنگ بود نوشتم و دادم
دستش یه عکس آتلیه معرکه ازش گرفتم تا با ابعاد بزرگ بزنه تو
اتاقش!الهه تازه از فیلم برداریه یه مراسم اومده بود خسته و کوفته هی داشت غر میزد
-چرا سارا نیومد!؟من دست تنها بودم.یا باید فیلم میگرفتم یا باید پرژکتور و میکشیدم دنبال خودم!
-خب امروز کار داشت با مامانش رفته بود خرید حالا یه روزم اون بره مرخصی
الهه شکلکی به قیافه خودش داد و گفت:باشه بره مرخصی!
بعدش رفت سمت اتاقی که وسایل فیلم برداری و دوربین ها اونجا بود.
دوسالی می شد که آتلیه رو راه انداخته بودیم خدا رو شکر کارمون
خوب گرفته بود. آتلیه ساختمون تقریبا بزرگی داشت یه سالن به حالت نیمدایره ..
در حال تایپ در انجمن :
رمان از فراموشی تا عشق | hannaneh20
رمان بقا: مرگ دوباره! | Fatemeh.M