خلاصه رمان :
دانلود رمان به چشمات قسم بین افراد ژینوس به چشم خورد که با ارایشی غلیظ کنار دفرت مدیریت ایستاده بود .بی توجه به او از کنا ش رد و وارد دفرت شد .ازصبح عصبی بود بادیدن ژینوس عصبی تر هم شد لعنتی گفت و به سمت میز ریاست رفت بعد از گذ اشنت کیف روی میز و نشسنت پشت میز ریاستش به منشی زنگ زد و بی هیچ مکثی گفت: اون ژینوس رو رد کن بره .
_چی بگم بهشون ؟
_من چه میدونم بگو بره رده کارش .
منشی از ترس چشم ارامی گفت و قطع کرد.پاکت سیگار را از کشو ی میزش در اورد و با فندک
مارکش روشن کرد و پک محکمی به سیگار زد، با کمی مکث دود را بیرون داد سیگارش متام نشده بود
که صدای ژینوس را شنید که بلند بلند میگفت:بیا بیرون ….بیا میخوام باهات حرف بزنم …
دیگر برزخی شده بود با اخم سیگار را داخل جاسیگاری فشار داد و به سمت در رفت و در را با
خشونت باز کرد و زل زد به ژینوس و به منشی گفت:اینجا چه خربه هان؟ ژینوس دستش را از دست
دانلود رمان به چشمات قسم
رمان عاشقانه منشی و حساب رس بیرون کشید و سینه به سینه اش ایستاد و گفت:چیشده ؟چرا اینقدر عصبی
هان؟نکنه فک کردی می خوام ابروتو بربم نامرد؟ صدایش را کمی پایین اورد و گفت:ببین یا بهم تو
شرکت کار میدی یا ابرو تو جولوی کار مندات می بر…
جمله ی ژینوس متوجه نشده طمع خون را در دهانش حس کرد .با دست گوشه ی لبش را پاک کرد و
گفت:جناب رییس خوب گوش کن
پرید وسط حرفش و با عصبانیت بلند گفت:تو خوب گوش کن میری رد کارت و حتی اگه …حتی اگه
کالتم اینجا افتاد منیای برداری .و با صدایی بلند تر گفت:فهمیدی؟ژینوس از ترس به خود میلرزید
سرش را به سختی تکان داد که یعنی بله مفهوم است وبعد بدون مکث از رشکت خارج شد .همه
پیشنهاد می شود
رمان سیه چشم | سیده پریا حسینی
رمان سپید به رنگ آرامش | marzieh-h
سلام خسته نباشید به نویسنده عزیز
چرا رمان شما پر از غلط املایی؟
چه قدر غلط املایی!
رمان پر از غلط بود یه ویرایش میکردین بد نبود😑
سلام علط املایی داشت ولی قشنگ بود مرسی
وااآااای دیوونه شدم از غلط املایی دو صحفه بیشتر نخوندم افتضاح بود نوشتارش
هر چقدر موضوع و روند یک رمان خوب باشه ولی وقتی غلط املایی داشته باشه اصلاااا به دل نمی شینه