خلاصه :
دانلود رمان بانوی گندم زار نقش میزنم در نقش، نامم ترمه ، نقشم از عشق است، با تمام وجودم نقش میزنم، تو اما نقشم را نمی پسندی و تا میزنی و گوشه گیرم می کنی… نقاش باش و خودت طرحم بزنبانوی گندم زار راوی قصه ی عشق و سر خوردگی های آن است، راوی فرار کردن از تمام سر خوردگی ها، برای یافتن ذره ایی آرامش می گریزد اما باز گوشی می شود برای شنیدن یک عشق و یک سر خوردگی دیگر، می شود گوش شنوای قصه ی
دختری از جنس عشق و مردی از جنس انتقام، انتقامی سخت،
عشق آیا نرم می کند مردی از جنس انتقام رمان جدید را یا نه؟!
بانوی گندم زار راوی، سرخوردگی از مردی مغرور و نفوذ ناپذیر است
و شکستن دل دختری که سخت عاشق و قربانی ما جرایی است
سر خورگی ها، غرور ، انتقام، اشک های شبانه، پایان می پذیرد یا نه؟
دانلود رمان بانوی گندم زار
همراه باشید با یک روایت عاشقانه ی دیگر
پشت پنجره ایستادم و به منظره ی زیبای روبه رو خیره شدم.
برفی که شب پیش باریده بود تموم درختها و بوته های
گل باغچه ی عمه خانوم رو سفید پوش کردهبود، به اون قله های
زیبای کله قندی که در، دور دست ها بودن رمان عاشقانه نگاه کردم. کاش میشد
روزی فتحشون کنم! دوست ندارم به چیزی فکر کنم. یه سالی میشه که می خوام فکر نکنم.
یه سال که هر صبح بیداری اون ، جای این که نفسی بگیری از هوای
پاک صبحگاهی ،کش و قوسی به بدن بدی، فقط چشات رو باز کنی
و بازدمی پر صدا بیرون بدی، به امید این که اون همه غم هم بیرون
بریزه و شاید از اون به بعد کمی فقط کمی سبکتر نفس بکشی.
پیشنهاد میشود
بسیار زیبا
زیبا و دلنشین بود
خیلی خوب و دلنشین بود مرسییییی