دانلود رمان الهه مرگ ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان تخیلی  الهه مرگ سال ها بعد، دختری متولد می‌شود، دختری که نه از جنس خاک است و نه از جنس گِل، بلکه از نفس خداونده ! دختری که با آوردن اسمش، وحشت را وارد قلب انسان ها می کند! آدرینا، الهه ی مرگ؛ الهه ی که مرگ و زندگانی در دستان اوست! الهه ی که وارد عشقی ممنوع می‌شود و برای رسیدن به معشوقه اش پا بر روی تمام محدودیت ها می گذارد…

 به سمت خوابگاه حرکت کردم . نمی دونم چرا اما احساس می کنم ؛ کسی در حال تعقیبمه ! احساس اینکه ، کسی داره تعقیبم می کنه ؛ اذیتم می کرد.
هر دفعه که پشت سرم رو نگاه می کردم کسی نبود !
همیشه حسام درست بوده. اخرین باری که احساس کردم کسی دنبالمه چند سال پیش بود ! اخه من چی دارم که همه جا یکی دنبالمه!
اینطوری نمی تونم برم خوابگاه ! اما کجا برم؟ اصلا کجا رو دارم که برم ! خونه نورا؟ اون که اصلا نمی شه !!

دانلود رمان الهه مرگ

دانلود رمان الهه مرگ

 

پس بهتره خوابگاه برم بعد حسابی فکر کنم به این موضوع !!
داخل محیط خوابگاه شدم بعد از تعویض لباسم خوابیدم…
دانلود رمان جدید مرگ با احساس نوازش کسی ، از خواب بیدار شدم . به اطراف نگاه کردم ؛ اما کسی رو ندیدم ! ترسیده بودم !! می ترسیدم از اینکه کسی داخل این خوابگاه نیمه شلوغ باشه ، و منم نتونم کاری کنم. هرچند کلاس های رزمی رفتم ، اما وقتی ترس تو وجودت رخنه می کنه ،هیچ کاری از دستت بر نمی یاد !.
انگار کسی تو اتاق راه می رفت ! صدای پاهاش رو به خوبی می شنیدم !

 – دیگه چی می خوای یادم بدی؟! 

– تو این دوهفته سه ویژگی قدرتت رو فهمیدی!!!  بسه دختر!! 

-چی بسه!!  تو یه  ماه باید به فرشته تبدیل شم!! 

-خب بابا بذار یکم استراحتم کنیم! 

-تو دیگه چجوری محافظی!! 

هل شدنش رو حس کردم

-خب خانمی هر محافظی با محافظ دیگه اخلاقش فرق داره!! 

-بله بله. 

صدای مامان می اومد

– نورا… نورا… دخترم ساعت سه شد

-اومدم مامان

– داری جایی می ری؟! 

-اره گفتم یکم برم بیرون اب و هوام عوض شه

-بدون من می خوای بری

چشام گرد شد

– چشاتو درست کن دخی. منم بیام

لبام رو کج کردم. انکشتمو گذاشتم روی شقیقم  یکم فکر کردمو گفتم

-اگه دعوتم کنی به یه ناهار و شام خوشمزه چرا که نه

-باشه. قبول. تا موقعی که اماده شی منم بر می گردم.. 

**** 

– نورا جان مادر مواظب باشیا. شبم یکم زودتر بیا خونه! 

– باشه مامان. خدافظ

به سمت رستوران..  رفتم

صدای اشنا به گوشم رسید

-کجا با این همه عجله خانم؟! 

-نیومدی گفتم برم

 

جلد دوم رمان الهه مرگ

رمان بازگشت رانده‌شدگان (فصل دوم الهه مرگ) | نازنین اکبرزاده 

 

 

پیشنهاد می شود 

رمان در پس افسانه ها | بیتا صادقی

رمان تکیه گاه محکم | س.سرحدی 

رمان باران عشق و غرور | zeynab227

4.8/5 - (43 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 1872 روز پیش

بازدید :15643 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان : الهه مرگ (جلد اول)

نویسنده

نویسنده : نازنین اکبرزاده کاربر انجمن یک رمان

ژانر

ژانر: عاشقانه ، فانتزی ، تخیلی

طراح

طراح : بهار قربانی

تعداد صفحات

تعداد صفحات : 625

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf

فایل جاوا

دانلود فایل جاوا



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 69 )


  1. 白猫 گفت:

    اخه خواهر من مگه این دخیه ادرینا خداست که مرگ و زندگی دست اونه ؟
    نفس خدا ؟?نچ نچ نچ??

  2. 白猫 گفت:

    والا بوخودا ما هممون از فوت خداییم

  3. نویسنده گفت:

    سلام عزیزم منظور بر این نبود که خداست!
    اگه چنین بود پس عزرائیل هم باید خدا می بود!!!!
    آدرینا قدرت همچون عزرائیل رو داره و مثل اون اگه خداوند صلاح بدونه به دست عزرائیل می میره! اگه می گه زندگی و مرگ به دست اونِ، فقط بخاطر قدرت و اختیاری که داره.
    وگرنه تصمیم نهایی رو خدا می گیره
    ❤❤❤

  4. امیرحسین گفت:

    سلام به نویسنده گرامی به خاطر رمان زیبایی که نوشتن چون نوشتن رمان تخیلی از ژانر های دیگه سخت تر و منتظر رمان های دیگه شما هستم ممنون?❤

  5. سپیده گفت:

    سلام چرت ترین رمان در تمام عمرم خوندم شاید اگه روند رمان خوب بود میپذیرفتم نفس خداوند رو ولی از همون مقدمه اش نباید دانلود میکردم اونقدر بهم ریخته نوشته بود که مث آش واقعا خیلی افتضاحه همش اموزش در آخر هم نفهمیدیم کار الهه اول و آخرش چی بود ههههه الهه مرگ الهه مردگان عجبا لاقل یکیش الهه عشق یا زندگی بود قابل قبول بود هردو مرگ یا مردگان نویسنده عزیز لطفا تخیلی ننویس

  6. نرجس گفت:

    سلام به نویسنده عزیز رمان خیلی خیلی زیبا و قشنگی بود من که دوست داشتم واقعا برای بعضی ها متاسفم که انتقادشون رو با این لحن بیان میکنن ??
    خطاب به دوست گستاخمون باید بگم هر کسی سلیقش با سلیقه ی فرد دیگه فرق داره و دلیلی نمیشه چون شما دوست نداشتی بقیه هم نداشته باشن نه عزیزم اتفاقا رمان زیبایی بود فقط بعضی جاهاش کمی به قول شما بهم ریختگی داشت که هر نویسنده ی تو رمان اولش اینجوری هست و اگه به خودتون کمی زخمت میدادی متوجه میشدی نورا الهه ی زندگیه و محافظش که از تاریکی اینجوری بهش گفته که الهه ی مردگان…
    در کل میشه گفت برای اولین رمان ایشون خوب بود از حق نگذریم تا به حال همچین رمانی با همچین ایده ی نابی نخونده بودم
    بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید
    منتظر رمان های خوب دیگتون هستیم خانم نویسنده???

  7. نگار گفت:

    واااااایییی خیلیییییی جالب بود دختر ? مخصوصا قسمت هایی که آدرینا به رامتین تو دلش بدوبیراه میگفت و اصلا نمیدونست یکی از قدرت های رامتین خوندن افکاره و همش سربه سرش میذاشت این دوتا میتونستن زوج خوبی بشن اما چه میشه کرد? ولی از حق نگذریم الفی هم خوبه ها?
    وااااای دختر اونجا که برسام الفینا رو برد پیش رامتین کلی خندیدم لعنتی چجوری کبوندش به دیوار دمش گرم??
    از همه چی راضی بودم از تخیلت و ایده پردازیت از روند رمان ولی ولی ولی یه چیزی بدجور عصبی میکنه آخرش یه جوری تموم شد اگه اشتباه نکنم اون شیطانه نفرینشون کرد بعد همشون مردن?? خو خواهر من این چه کاری بود کردی اگه میخواستی بکشیشون چرا خلقشون کردی? سطر آخر هم جوری بود انگار که ادمه داره اما من ادامش یا همون جلد دوم رو جایی ندیدم میشه بگید کجاست البته اگه ادمه داره خیلی دلم میخواد فصل دوم رو بخونم

  8. رویا.آر... گفت:

    سلام بچه ها از جایی که عاشق رمان تخیلیم میخواستم دانلود کنم اما وقتی نظرها رو خوندم نظرم عوض شد
    بنظرتون ارزش خوندن داره که دان کنم و یکی میشه برام توضیح بده کلا در مورد چیه آخرش بد تموم میشه یا نه

  9. بی نامم گفت:

    فصل دو داره؟؟؟؟؟؟؟

  10. paniz گفت:

    رمان قشنگی بود
    قلمتون عالیه مخصوصا برای رمانای تخیلی و امیدوارم همیشه همینجوری موفق پیش برید
    رمان متفاوتی بود بدور از هر کلیشه ای
    قلمتون مانا.
    منتظر بقیه رماناتون هستم

  11. بی نامم گفت:

    سلام رویا.آر…
    عزیزم دقیقا مشکل تو رو داشتم اومدم نظرها رو خوندم دیدم ۵۰درصد خوب میگن ۵۰ درصد بد منم موندم تو دوراهی بلاخره دانلود کردم و خیلی راضیم خوشحالم بخاطر چندتا نظر منفی همچین رمانی رو از دست ندادم
    بهت پیشنهاد میکنم حتما بخونی رویا جان از روند رمان چیزی نمیگم تا مزش نپره راستی اولاش کمی بنظر من گنگ بود ولی کم کم بهتر شد.
    فقط الان موندم فصل دو داده یا نه ممنون میشم یکی اطلاع بده.

  12. کاربر انجمن گفت:

    رمان خیلی خیلی جالب و زیبایی بود.از نویسنده خیلی تشکر میکنم بابت رمان دل نشینی که نوشتن . فقط میخواستم ببینم آیا جلد دوم هم داره؟
    اگر داشته باشه خیلی خیلی خوب میشه

  13. Hadis گفت:

    کاش رامتین و ادرینا به هم میرسیدن و اگ یه فصل دوم داشت به جای اینکه همه چیزو خواب جلوه کنه فوق العاده می شد ولی در هر صورت برای اونایی که تخیلی دوست دارم گزینه ی خوبیه پیشنهاد میکنم بخونیدش

  14. نویسنده گفت:

    سلام دوستان، ممنون از انتقادات و نظرهاتون چه خوب چه بد و همچنین ممنون از شما عزیزان که وقت گذاشتید و رمان رو خوندید.
    عزیزای دل الهه‌ی مرگ فصل دوم داره به اسم ” بازگشت رانده شدگان” صفحه‌ی تایپش داخل سایت زده شده عزیزهای که دوست دارن بخونن می‌تونند وارد سایت یک رمان بشن و با مطالعه‌ی آنلاین همراهیم کنن.
    تو یکی از نظر ها خوندم نوشتن ” اگه فصل دوم داشت به جای اینکه همه چی رو خواب جلوه کنه فوق العاده می‌شه”
    اگه به آخر رمان توجه کنید شیطان نفرینشون می‌کنه کاری می‌کنه که برسام تمام اتفاقات رو تو خواب‌هاش ببینه

  15. Paria 23 گفت:

    سلام راستش رمان قشنگی بود پایان مبهمی داشت اما خود نویسنده گفته که فصل دوم داره فقط یه چیزی عجیب بود اولاش انگار ادرینا و رامتین عاشق هم بودن و شخصیت های اصلی بودن بعد یهو اراس و ادرینا شدن آخه خیلی جاها مثل وقتی که لباس عوض کردن هم اراس و رامتین به ادرینا نگاه کردن
    دستتون هم برای نوشتن رمان درد نکنه

  16. رویا.آر... گفت:

    سلام. رمان جالبی بود امیدوارم فصل دوم هم مثل فصل اول زیبا متفاوت و بسیار پخته تر نوشته بشه.
    منکه راضی بودم بهتون پیشنهاد می‌کنم بخونید.
    فقط یه سوال داشتم تمام اتفاق ها خواب بود؟ یا واقعا اتفاق افتاده بود؟؟؟؟

  17. یلناز گفت:

    سلام ببخشید فصل دومش پس کی میاد؟؟؟؟؟؟!
    چجوری میتونم بخونم؟؟؟؟

  18. دختری در همین حوالی گفت:

    ســـــلام به نویــــــــــسنده ی خوش ذوق با این قلم و آثارش قلب مارو که بردی خانم. رمانت حرف نداشت بازم میگم حرف نـــــــداشـــــــتـــــ عالی بود اصلا از عالی اون ورتر کلا از رمان های جادوو جادوگری خیلی خوشم میاد ولی جایی باب میلم نبود تا اینکه تو این سایت پیداش کردم.
    مرحبا به همچین سایتی با چنین نویسنده ی مرحبا به قلمت به ایدت عزیز دل از این ساعت من شدم طرفدار پروپاقرصت و منتظر رمان های دیگت هستم امیدوارم با فصل دوم رمان و همچنین بقیه آثارت منو به شوکی ببری که حالا حالا ها در نیام.
    و کلام اخر دلم میخواد باهات در ارتباط باشم خواهشا لطفا

  19. نگاااار گفت:

    سلام به نویسنده امیدوارم خوب باشید یک سوال داشتم ساناز چی شد؟
    یعنی با رفتن تو اون انگشتر برای همیشه مرد؟ یا نه حبس شد؟
    و اینکه من ساناز رو بیشتر از شخصیت های دیگه دوسش داشتم هرچند آدرینا شخصیت اول بود اما برای من ساناز شخصیت اول رو داشت‌
    و در آخر واقعا از پایان داستان ناراحت شدم خیلی غمگین بود

  20. ویدا گفت:

    سلام ..با اینکه هیچوقت رمان تخیلی نخوندم ولی
    این اولین رمان تخیلی بود ک خوندم و واقعا هم عالی بود

    از نویسنده هم تشکر میکنم بخاطر رمان…ولی بعضی جاهاش یکم مبهم بود مخصوصا اخرش من نفهمیدم همه اتفاقها خواب بود ،یا واقعی؟؟•_•

  21. Vida گفت:

    س.سپیده جون اگه نویسنده بخواد به یه نظر دادن یه فرد بی ارزش نویسندگی و رویاهاش رو بزاره کنار که دیگه هیچی….
    بعدم تو ک راضی نبودی خوب نمیخوندی عزیز من
    نویسنده اینجور دوست داشت رمانش رو بنویسه
    اگه تو راضی خب نبودی و نیستی برو خودت انقدر ادعات میشه از نویسندگی،یه رمان بنویس اونجور که دوستداری بعدم ذوق مرگ شو
    اوکی ؟
    بعدم میتونستی نظرتو درست بیان کنی ن اینحوری😒

  22. Vida گفت:

    من هرچی میگردم رمان بازگشت رانده شدگان
    جلد دوم الهه مرگ رو پیدا نمیکم ن تو این سایت ن سایت دیگه :/
    چیکار کنم میشه راهنمایی کنید؟؟•__•

  23. نویسنده گفت:

    سلام دوستان.
    نظرهاتون رو خوندم و متوجه شدم سوال های براتون پیش اومده
    اول از همه خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید و با نظرهای مثبت و منفیتون که هر دو برام با ارزشه خوشحالم کردید.
    اتفاقات رمان واقعی بوده و اون سطر آخر که برسام از خواب بیدار می‌شه جزوی از روند رمانه، یعنی تمام اتفاقاتی که افتاده رو در غالب خواب دیده و در فصل دوم هم برسام اتفاقاتی که براش افتاده رو به صورت خواب می‌بینه…
    دوست عزیزی که خواستن باهام در ارتباط باشن می‌تونن تو سایت عضو شن و در انجمن باهام در ارتباط باشن
    و برای فصل دوم الهه مرگ که به اسم بازگشت رانده شدگان هست، اگه نمی‌تونید تا انتشار فصل دوم‌صبر کنید (فصل اول که دو سال طول کشید؛)) می‌تونید داخل سایت یک رمان عضو شید و به صورت آنلاین بخونید.
    صفحه‌ی آنلاین الهه مرگ فصل دوم، بازگشت رانده شدگان
    https://forum.1roman.ir/threads/80273/

  24. amore گفت:

    سلام
    به نظرم بهتربود اسمش رو جادوگر یا ساناز میزاشتید
    اخه الهه خانوم ما از اول رمان تا اخرش دست و پا گیر بود و فقط ی کار برا گروه انجام داد ک اونم ب کمک ساناز بود
    در کل فکر میکنم این اسم رو برا جذابیت گذاشتید و اصلا رو شخصیت ها غیر ساناز کار نشده بود
    انگار همه ادم عادی بودن یا اگه قدرتی هم داشتن زیاد بهشون میدون ندادی یا هم خیلی چیزا رو میتونستی ب هم ربط بدی و خب خیلی خیلی بهنر بنویسی
    ناامیدت نمیکنم عزیزم ایشالا با قلم و فکرناب تر رمان بعدیت باشع ک جای هیچ ایرادی نباشع

  25. Setareh گفت:

    بی صبرانه منتظر جلد دومشم🌌ممنون واسه این رمان زیبا

  26. واندا گفت:

    باوجود اینکه فصل دوم داره ولی بازم چرا اخه گذاشتیمون تو خماری ؟ خیلی محشر بود ولی تهش خراب شد یعنی چی این چه جور پایانیه تو اوج داستان خراب مردی کار رو که

  27. طرفدار پروپا قرص گفت:

    چرا پیام منو تاید نمیکنید فقط خواستم بگم رمان نویسنده داره کپی میشه شما باید از نویسنده هاتون حمایت کنید :/

  28. طرفدار گفت:

    سلام نویسنده عزیز نمیدونم چندمین باره که دارم این پیامو میفرستم
    تو تلگرام سرچ میکردم که چنل الهه مرگ رو دیدم مثل همین رمان الهه مرگ بود فقط با قلم قوی شده بود لطفا پیگیری کن نازی جان نویسنده عزیزم

  29. Hadix گفت:

    سلام عزیزم رمانت عااالی بود فقط چندتا نکته اینکه تو خلاصه هم گفتی شخصیت اصلی آدری هست ولی خب زیاد تو رمان نمیشه فقط اون رو شخصیت اصلی حس کرد کاش پررنگ ترش کنی و اینکه اولش حس میشه که ادری و رامتین عاشق همن ولی بعدش اراس میاد و عاشق میشن!!و برای اینکه جلد دومت رو بخونم من عضو سایت شدم ولی متاسفانه گفت که این بخش برای شما در دسترس نیست خیلی دلم میاخواد رمانتو بخونم و اینکه بنظرم برگردی جلد اول رو باز نویسی کنی عااالی میشه دوستان هم اکثریت نطرشونو گفتن بهت و پتانسیل نویسندگی داره بنظرم دوباره باز نویسیش کنی عالییییی میشه و میترکونه و کاش بشه جلد دومت رو بخونیم راهی هست؟چون گفتم تو سایت عضو هم شدم ولی نتونستم بخونم

  30. اکبرزاده گفت:

    رمان خوب و قشنگی بود ولی بد تمومش کرده بود اون همه تمرین و سختی اخرم نصفشون مردن بعد به نظر من نباید از زبان همه ی شخصیت ها مینوشت چون من همش گیج میشدم الان از زبان کیه بعدم وقتی شیطان پا به زمین میگذاره خدا هم بیکار نمیشینه که اون زمین نابود که شیطان تبعید شده جهنمع بعدم یعنی چی که ازدواج کردن به خواست خدا بعد دختر دو ساعت بدش مرد واقع اخرش بچه گانه تموم شد

  31. به توچه گفت:

    وقتی نظرتو خوندم یه سوال برام پیش اومد یعنی قصد نداشتم نظر بذارم اما نتونستم هیچ جوره از این مورد بگذرم
    میگی وقتی شیطان پا به زمین بذاره خدا بیکار نمیشینه خوب معلومه عزیزم بیکار نمیشینه اما اگه یه امتحان از بنده هاش باشه چی؟
    به طور مثال خداوند میدونستن که تمام پیامبرانش جونشون رو از دست می‌دن پس چرا جونشون رو نجات نداد؟ حتما یه دلیلی داشته
    استغفرالله من نمیخوام مقایسه کنم ولی هر اتفاقی دلیلی داره
    و اینکه من فصل دوم این رمان رو خوندم و از اونجایی که با نویسنده ارتباط داشتم می‌دونم تعدادی از این افرادی که مردن زنده می‌مونن و همچنین نویسنده محترمون داره رمان رو بازنویسی می‌کنه ولی مشخص نیست داخل انجمن صفحه‌ی بزنه یا نه
    البته همه می‌دونن نوشتن رمان یا بازنویسی آنلاین رمان به حمایت نیاز داره و به کسایی که شور و اشتیاق بدن برای ادمه‌ی نوشتن به نویسنده
    از همینجا میگم نازی جونم من هر لحظه‌ در کنارتم و خوشحال می‌شم هر چه سریع تر بازنویسی رمانت رو بخونم ❤❤

  32. F.m گفت:

    بچه ها نویسنده داره رمان رو بازبینی می‌کنه برای خوندن و انرژی دادن به نویسنده لطفا داخل سایت عضو شید و بعد یا لینک زیر رو کپی و در کادر ذره بین وارد کنید
    https://forum.1roman.ir/threads/122737/
    یا بعد از عضویت داخل سایت سرچ کنید الهه مرگ نازنین اکبرزاده کاربر انجمن یک رمان

  33. حسام گفت:

    رمانش عالی بود
    در یک کلمه حرف نداشت
    من که راضی بودم

  34. سحر گفت:

    به نظرم خیلی خوب بود

  35. سحر گفت:

    خیلی خوب بود

  36. Aschkan گفت:

    در کل ایده داستان خوب بود ولی از همون اول گفته شد که خفن ترین الهه الهه مرگه درصورتی که نقش زیاد و موثری نداشت و ساناز بیشتر کار هارو کرد .

  37. fatemeh-87 گفت:

    سلام عالی بود
    لطفا تایپک یا لینک جلد دومش رو بزار تا انلاین بخونمش
    قلمت سبز

  38. فاطیما گفت:

    سلام به نویسنده این رمان فوق العاده وقعا رمان خیلی قشنگی بود و خیلی دوست دارم جلد دومشو بخونم اگه میشه بهم بگین که چجوری جلد دوم این رمان و بخونم؟

  39. فاطیما گفت:

    سلام رمان خوبیه تو ژانر خودش بد نیست میخوام از نویسنده تشکر کنم و ازش بخوام بازم رمان تخیلی بنویسه البته همچنان منتظر جلد دوم رمانتم.

    از طرف فن رمان های تخیلی^_^

  40. M.G گفت:

    نویسنده عزیز
    فرشته ها جنسیت ندارن ک بخوان عاشق بشن
    یه چیزی بنویس با عاقل جور در بیاد
    حداقل راجب یه چی دیه مینوشتی مثلا میره یه دنیایه دیگه
    چون از نظر علم دنیایه دیگه وجود دارع
    مزخرف

  41. زهرا گفت:

    نویسنده عزیز لطفا فصل دوم را طوری بنویسین که آدرینا موثر و قدرتمند باشه و خباثتش بیشتر باشه طوری ک ازش بترسن واقعا الهه مرگ باشه نه اینقدر نازک نارنجی و وابسته ب دوستاش

  42. رمان خون گفت:

    سلام نویسنده عزیزم بنظرم رمانت قشنگ بود ولی کاش اخرش یذره بهتر تموم میشدمثلا بچه ها نمیمردن و کنار هم بازم زندگی میکردن چون خیلی برای این جنگ زحمت کشیدن و اینکه مگه رویا خواب ندید برسام تو جنگ میمیره پس چطور خودش مرد برسام زنده موند و یه چیز دیگه اینکه کاش آدرینا یذره خبیث تر بود چون الهه مرگ بوده جوری که همه ازش حساب ببرن و بترسن من نمیگم رمانت بده عالیه ولی اگه یذره توش دست ببری و ایراداشو بگیری میترکونه
    ممنون

  43. Zohal گفت:

    دوستانی که میگن چرا نویسنده گفته اسمش ترسناکه
    عزیزان بخاطر اینه که الهه مرگه خب اسم مرگ میاد شما نمیترسی؟؟؟ن واقعا نمیترسی😐

    بخاطر همینه اسمش وحشت وارد دل ادم میکنه

  44. نویسنده گفت:

    سلام دوستان استارت فصل دوم زده شده
    دوستانی که علاقه مندن آنلاین بخونن اول داخل سایت ثبت نام کنن و بعد روی لینک زیر بزنن
    https://forum.1roman.ir/threads/170884/
    ❤❤

  45. مریم گفت:

    فصل دومش نیومد؟
    من تو خماریم منتظرم ببینم چه اتفاقی برای ساناز افتاد

  46. میک میک گفت:

    سلام ببخشید این نویسنده رمان‌ دیگه‌ی داره؟
    اگه داره میشه اسمش رو در زیر خلاصه قرار بدین؟؟؟
    با تشکر از تیم مدیریت یک رمان

  47. مهناز گفت:

    سلام‌ میشه بقیه رمان های ایشون رو اگه دارن لینکش رو داخل خلاصه اضافه کنید
    خیلی دوست دارم‌رمان‌ های بیشتر ایشون رو بخونم

  48. REZA_M گفت:

    سلام میخاستم تشکرکنم از نویسنده از نظرمن رمان بدی نبود اما بیاین قبول کنیم ک شروع و پایان قوی و خوبی نداشت چون هم شروعش و هم پایانش خیلی گنگ بود بنظرم میتونست با این تخیل خوبی ک نویسنده داشته ک رمان بهتر و قوی تری بنویسه امیدوارم بااین نظرات جلد دوم خیلی بهتر و قوی تر شروع کنید بازم ممنون

  49. H.j.k گفت:

    سلام
    رمان جالبیه خوشمان آمد
    فقط یه چیزی آدرینا یکم‌ هایی ترسو بود که طبیعه اما هیچ کاری جز تمرین نکرد
    امیدوارم تو جلد دوم یه شاهکار از آدرینا ببینم.
    آدم آنلاین خوندن نیستم منتظر فایل مصل دوم رمانت میمونم
    راستی یه رمانی هم این نویسنده داشتن به اسم اخرین بازمانده سلطنتی در مورد خون آشام ها و گرگینه ها بود اون چی شد؟ هنوز تکمیل نشده؟

    • REZA_M گفت:

      سلام
      ممنون از نظر دادن
      هر رمانی که تموم شده باشه ما در اختیار شما قرار خواهیم داد
      اسم رمان هم بگید خیلی بهتره

  50. مرضی گفت:

    با عرض سلام و خسته نباشید
    یه رمان تخیلی باحال میخوام آین رمان بنظرتون چطوره خوبه؟ ارزش داره دانلود کنم بخونم؟؟؟

  51. ... گفت:

    سلام خسته نباشید من داخل کانال خصوصی نویسنده بودم که گفتن دیگه داخل چنلشون رمان برگزیده تاریکی رو پارت گذاری نمیکنن و داخل سایت یک رمان شروع به تایپ میکنن میشه لینکش رو بدید و چطوری باید بخونم؟ یعنی باید تو سایت ثبت نام کنم

  52. شقایق گفت:

    آقا یعنی چی؟؟؟؟؟ اون همه آتریسیا به الویس کمک کرد اونقدر باهاش خوب بود اِاِاِ چقدر بد بودش همین که بهش ابراز احساساست کرد ولش کرد رفت من چقدر حرص خوردم
    نویسنده جان شنیدم داری فصل دوم می‌نویسی لطفا تو فصل دومت این الویسم بیار یه جوری بنویس که به غلط کردن بی افته از آتریسیا عذر خواهی کنه
    به خدا کلی دارم حرص می‌خورم، درسته رمانه و اون زاده‌ی ذهن نویسنده اما همچین آدم هایی هستن
    من همین الان رمان رو تموم کردم مغزم داره منفجر میشه از عصبانیت ها کل رمان همش فکرم رو این بود چرا الویس آتریو گذاشت رفت حتی باهاش خداحافظی نکرد!

    حالا اون به کنار چرا رُز رو کشتی؟؟؟ نمی دونم چرا اما احساس میکردم رز خود منم
    میشه لو بدی بگی فصل دوم کدوم شخصیت‌ ها هستن؟؟؟
    لطفا لطفا لطفا اگه این پیامو میخونی الویسم داخل داستان بیار که پشیمونه
    خدایی اون آدرینا هم درست کن اولش میگفتم یعنی چی دختر الهه مرگ باشه بعد انقدر ترسو باشه اما خودمو که جاش گذاشتم متوجه شدم حق داره انقدرم ترسو و دست و پا چلفتی باشه اما، لطفا تو فصل دوم ابهت بهش بده نمیدونم متوجه هستی چی میگم یا نه
    یه ابهتی بهش بده وقتی می خونیم پرامون بریزه قفلی بزنیم روش
    فدات شم ممنون که پیاممو میخونی عزیزکم قلمت سبز و موفق باشی گل دختر

  53. برسام گفت:

    الان دقیقا چی شد؟ مردن؟ همشووووون؟ آقا یه لحظه صبر کن مگه رویا ندید برسام میمیره اما چرا خودش مرد؟؟؟؟ بعد هم الان ساناز رفت داخل انگشتر؟
    چقدر این برسام و ساناز بدبخت بودن بعد کلی سختی بهم رسیدن اینطوری جدا شدن
    رمانت خیلی قشنگ بود اما توصیف هات ضعیف بود دختر من فصل دوم آنلاین رو داخل کانالت میخوندم وقتی زدی ادمه اینجا میذاری کلی خونم به جوش اومد
    به هرحال موفق باشی

  54. . گفت:

    سلام. رمان خوبی بود، منتها اشکالات تایپی و غیره داشتن و برای گفتگو بین دو یا چند شخص هم مشکلاتی بود ولی چیزی که من خیلی بدم اومد این بود که از چشم سوم گفتید! میدونید چشم سوم و بقیه چیزای مربوط به این، مرتبط با شیطان‌پرستیه؟ شما یک سنت شیطان‌پرستی رو تبلیغ کردین اونم برای مردم ایران! اگه یه نفر هم که ندونه راجع‌به این مورد و بدون تحقیق دست به عمل خطرناکی بزنه و زندگیش بهم بریزه نصفش گردن شما میفته! لطفا سعی کنید توی جلد دوم چیز زیادی از چشم سوم و… نگید. رمان جالبی بود!

    • REZA_M گفت:

      سلام
      این یک رمان هست نه کتاب دینی که نشان دهنده راه برای اشخاص باشه و بیشتر جهت اگاهی بوده نه چیز دیگه

  55. ... گفت:

    دوست عزیزی که می‌گی شیطان پرستی؟
    نظرت چیه عزیز جان یکم اطلاعاتت رو ببری بالا؟؟
    چشم سوم هم یکی از چاکراهای انسان محسوب می‌شه
    از کدوم علم اومدی حرف می‌زنی شیطان پرستی؟؟
    از کجا می‌دونی چشم سوم شیان پرستی هستش؟
    من خودم شنیدم وقتی کل قرآن رو حفظ بشی بکی از راه های باز شدن چشم سوم انسان هست.
    بیشتر ادم ها می‌دونن آقای آیت الله بهجت چشم سومشون فعال بوده
    پس حتما ایشونم شیطان پرست و جزو فرقه‌ی شیطلن پرستی بوده؟
    اصلا آقا از کجا می‌دونی این چشم یوم شیطان پرستی نکنه خودتم شیطان پرستی
    فقط برای اینکه بگی منم هستم یه چرت و پرت سر هم کردی
    اول اطلاعاتتو ببر بالا بعد بیا نظر بذار هه

  56. نویسنده گفت:

    خیلییییی خوب بود من که دوسش داشتم
    یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم …فقط آخرش برام مبهم بود ولی در کل رمان زیبایی بود …. ممنون از نویسنده ی عزیزم

  57. سهام گفت:

    سلام مضمون رمان خوبه ولی یه چندتااشکال داره که از جذابیت رمان کمی می کاست اول اینکه اسم وموضوع رمان به خود رمان اصلانمیخوره وفتی اسم رمان خوندم (الهه مرگ)فکر کردم همه رمان درباره یک نفره واز دید اون یک نفر حرف میزنه وازاتفاقایی که برای ادرینامیفته بگه ولی هراز گاهی تغییر دید میده درحالی که انتطار داشتم همش ادریناحرف بزنه حداقل موضوع رمان چیزی میزاشتین که بهش بخوره البته این نر شخصی بنده بود وشماکاملا مختارید

    ثانیا بدترازاین یه اشکالی داره که خیلی توچشمه همش اسمارو جابه جانوشته تورمان جای ادرینااسم رویارواورده نمیدونم جای برسام رامتین اورده که اینم خیلی تو دوق میزنه هی بایدوسط رمان فکر کنی میخواسته کی روبگه ااخه این اسم اصلا به بحث ربطی نداشت…….ممنونم که نظرم رو میخونید

  58. zahram گفت:

    رمانت فوق العاده بود بهار جان فقط اخرش رو نرو بود اما الان که فهمیدم جلد دوم هم داره خیلی خوشحال شدم فقط میخوام کل رمانو مثل جلد اول کامل بخونم کی pdf ش میاد ممنون میشم جواب بدی ^_^

  59. Fati78 گفت:

    سلام نویسنده عزیز..
    رمان الهه مرگ رمان خوبی بود…ولی پایانش مبهم
    گفته بودید جلد دوم هم داره و توی سایت یک رمان میتونیم بریم انلاین بخونیم…میخاستم بگم من رفتم توی سایت ولی رمان اونجا نبود…نتونستم پیداش کنم…ممنون میشم جواب بدی و بگی از کجا میشه جلد دو رو پیدا کرد…بیصرانه منتظرم.ممنون از رمان خوبت🌹

  60. Fati78 گفت:

    سلام نویسنده عزیز..
    رمان الهه مرگ رمان خوبی بود…ولی پایانش مبهم
    گفته بودید جلد دوم هم داره و توی سایت یک رمان میتونیم بریم انلاین بخونیم…میخاستم بگم من رفتم توی سایت ولی رمان اونجا نبود…نتونستم پیداش کنم…ممنون میشم جواب بدی و بگی از کجا میشه جلد دو رو پیدا کرد…بیصرانه منتظرم

  61. Elena گفت:

    سلام رمانت عالی بود فقط من رفتم تو سایت فصل دوم نبود

  62. بی کاری در انجمن یک رمان گفت:

    سلام. اینکه رمان داره بازنویسی میشع درسته؟
    اگه حقیقت باشه خیلی خوب میشه من رمان برگزیده ی تاریکی رو از قلم همین نویسنده خوندم البته چند ماه پیش داخل کانال تلگرامی خیلی قلمشون قوی تر و بهتر شده امیدوارم شایعه ها درست باشه و نویسنده این رمان زیبا هم بازنویسی کنه تا همه بتونن با قلم زیبای نویسنده و اثارهای قشنگشون آشنا بشن.
    لطفا اگه حقیقت داره که دارید بازنویسی میکند سریعتر بازنویسی کنید ممنون

افزودن نظر