دانلود رمان اقلیما
خلاصه ی رمان:
دانلود رمان اقلیما اقلیما دختر بلند پروازی است که در یک خانواده فقیر در جنوب شهر متولد شده است. پدر و مادرش در یک تالار کار میکنند اما اقلیما دوست دارد در تالاری در شمال شهر که حقوق بهتری میدهند کار کند. روزی در آن تالار در یک جشن خانمی به اقلیما پیشنهادی میدهد که با آن پول خوبی میتواند بدست آورد اما باید روی آینده اش قمار کند.
رمان های دیگر ما:
نام رمان :رمان اقلیما
نویسنده : nastiya
صفحه ی اول رمان:
:مامان گیر نده دیگه اه! بابا مگه این جا چی داره که اینقدر چسبیدی بهش؟
حالا اگه بریم چهار تا خیابون بالاتر چی میشه ؟ هان؟ ما که کلفتی این و اونو می کنیم
حداقل بذار بریم یه جای درست و حسابی کار کنیم و پول خوب بهمون بدن این آقای محبی
اصلا از سر انصاف پول بهمون نمیده!
مامان : دختر یه دقه امون بده بذار منم حرف بزنم دوباره شروع کرد دیگه به غر غر کردن!
من میگم اینجا چند ساله کار می کنم می دونم چی جاش کجاست ولی اگه بخوایم جامونو عوض کنیم
ختر یه دقه امون بده بذار منم حرف بزنم دوباره شروع کرد دیگه به غر غر کردن!
من میگم اینجا چند ساله کار می کنم می دونم چی جاش کجاست ولی اگه
بخوایم جامونو عوض کنیم و بریم یه جای دیگه کار کنیم اصلا از کجا معلوم من
سرکارگرشون باشم هان؟ من دیگه جونی واسه کار کردن ندارم تو هم با این غر زدنات همون
یه کم جونو ازم می گیری! اه! من نمی دونم به درگاه خدا چه خبط و گناهی کردم
که رو پیشونیم همچین سرنوشتی رو نوشت! بازم مامان شروع کرد به غر زدن و به
قول خودش گله از پیشونی نوشتش! منم که حوصله ی شنیدن حرفای تکراری رو ندارم می روم
قسمت دانلود
بهترین پایان رو براش در نظر نگرفته بودید انگار میخواستید دو تا رمان رو تو یه رمان جا بدید ارسلان خیلی زود فراموش شد به نظر من باید با ارسلان بود و داستان جور دیگه ای تموم میشد