معرفی رمان:
دانلود رمان اصالت مرگ _ روایتگرِ زندگی دو خواهر دوقلو اما با ذهنیتی متفاوت، خواهرانی که پیشفعال ذهنی هستند و بعد از گذر ماجراهای پیچیده در گذشته راهی تیمارستان میشوند اما بعد به طور مجهولی غیب میشوند. زندگی دخترهایی که رگهای سرخ چشمان مرگ، در رگههای سرخ چشمهایشان معما شد.
معمایی از جنس روانگری، روانگری با تکنیک مرگ، چشمهای مرگ صفحه سفید چشمهایشان را نیز نقاشی کردند. سرخقلمی که بیرحمانه، جریان زهری که نیز پادزهری به منظورِ مرگِ را سفاک نموده، از رگههای چشم مقتولها، به عمق دوگوی شلعهور آنها، ارتقاع کرد. نقاشی زندگی آنها خون چکیده شدن درونشون معنا شدند و در آخر چشمهای براقشون و چشمهای حیلهگر مرگ.
دانلود رمان اصالت مرگ
قسمتی از رمان:
با لایکا وارد ویلا شدیم، دستش رو گرفتم همیشه وقتی وارد این خونه میشدیم دست و پاش میلرزید، درست برعکس من که این خونه تو تکتک عضوهام نفوذ کرده بود و بهم آرامش میداد.
نگاهم رو در حدقه چرخوندم تقریباً دو ماهی میشد که به اینجا، سر نزده بودم تم خونه رو به خواستهی من عوض کرده بودن، این حس غرور، دوباره به سراغم اومده و وجودم رو قلقلک داد.
این خوب بود و البته واسه شکارهایی که تو راه داشتیم این حسم داشت تیزتر میشد. رمان عاشقانه تم خونه به دو رنگ سیاه یعنی اصالت و سرخ یعنی خون آرایش شده بود که مثل لباسی خواستنی به تنش نشسته بود.
چشم چرخوندم نگاهم به تابلوهای روی دیوار لغزید. عکسهای جنایی، تابلوها، همه چی وحشتناک بود. این واسه من خوب بود، سرم رو تکون دادم و نگاهم رو به روبهرو دوختم و قدمهام رو محکم کردم.
و یک بار دیگه دستهای لایکا رو فشردم و پلهها رو یکییکی طی کردم.
پیشنهاد میشود
دانلود رمان پرواز کردن بال می خواهد
بسیار زیبا، روان، دلنشین. قلمتون مانا منتظر داستان کوتاه مرموزتون( آش و کشک) هستیم 👈❤👉
خیلی زیبا، حرفاتون گنجینهاست. قلم قوی دارین قلمتون مانا. منتظر رمانهای بیشتری ازتون هستم
رمان خوبی بود.
جذاب، چشمگیر، گیرا بود. خیلی دوست داشتم اگه امکانش بود با نویسندهاش آشنا بشم و آثاری بیشتر ازشون بخونم
ممنونم از سایت یک رمان به دلیل منتشر کردن چنین آثارهایی زیبا
خسته نباشید به نویسنده
اما رمان برای من خیلی نامفهوم بود!
جملات و کلماتش همخونی نداشت برام بعضیاش هم که کلا متوجه نمیشدم چی میخواد بگه!
۳۰صفحه بیشتر نتونستم بخونم شاید تا آخر میخوندم اوکی تر میشد اما متاسفانه جذبم نکرد.
رمان به طور چشم گیری گیرا نوشته شده بود. خسته نباشید به نویسنده، اینکه چنین رمان سختی رو به نحو احسنت تموم کردین واقعا کار سختیه، من که در زمینهی نویسندگی حرفهای هستم تا اول و انتهای رمان، با هیجان اتفاق های در رمان رو دنبال کردم و با هر اتفاقی که در رمان به وقوع میاومد می فهمیدم که حدثم در مورد سطر بعدی رمان برعکس بوده، خیلی غافلگیرم کردین و اینکه خیلی میخواستم با نویسندهای مثل شما همکاری داشته باشم واقعا باعث افتخارم میبود.