دانلود رمان آینه غرور
خلاصه:
دانلود رمان آینه غرور دختری با روحی کمال طلب و مغرور ، به دور از هرگونه وابستگی به هیچ فرد و یا شخصی … بیزار از تظاهر به نفهمیدن و بحث ها و کل کل های بیهوده . پسری با نهایت خود بینی و خودرایی ، مخالف با هرگونه احساس و سرگرمی و تنها منطق که زندگیش رو در برگرفته … با افکار و خواسته هایی گنگ و مبهم .و یک شرکت … شرکتی که نقطه ی اتصال این دو شخصیت به هم میشه … اتصالی نه چندان پایدار … و یک همکاری و همراهی در نهایتِ دشمنی …
دانلود رمان خیزش تاریکی اختصاصی یک رمان
و تنها نقطه ی مشترک … غرور …
و پایانی مبهم تر از خود شخصیت ها …
و تغییراتی که شاید …
قسمتی از رمان:
شور و هیجانی وجودم رو فرا گرفته بود
پایان یک زندگی و آغاز سبک دیگری از زندگی
هم ترسناکه ! هم زیبا
سریتا هم ساکت بود
انگار ذهن اون هم مشغول بود
آسانسور ایستاد و در باز شد
سرم رو آوردم بالا
راهرویی رو میدیدم که از این به بعد میشه یکی از پررفت و آمد ترین راهرو های زندگیم
سریتا نفس عمیقی کشید و فشاری به کمرم وارد کرد و من روبه حرکت کردن تشویق کرد
راه افتادم ! آروم و پیوسته ! همراه با سریتا !
کلید رو درآورد
دستم رو گرفت و کلید رو گذاشت داخلش و خودش هم هدایت دستم رو بر عهده گرفت
در رو باز کردیم
چراغ کم نوری توی پذیرایی روشن بود
– نمیری داخل ؟
مضطرب بودم
خوشحال بودم … به اولین و آخرین عشقم رسیدم
اما ترسیدم
نگران به چشمهای آبیش نگاه کردم
لبخندی زد و همین لبخندش من رو آروم تر کرد .