دانلود رمان آغاز سرنوشت
خلاصه ی رمان:
دانلود رمان آغاز سرنوشت در مورد دختری به نام آوا ست که در تصادف مادرش رو از دست میده و چون پدرش هم سالها قبل فوت شده به ناچار به خونه ی خاله اش میره…..
رمان های دیگر ما :
نام رمان :رمان آغاز سرنوشت
به قلم :niloo green
صداهارو میشنیدم ولی قادر به جواب دادنشون نبودم….هرچی سعی میکردم که چشم هام رو باز کنم نمیتونستم….صدای گریه و زجه بیشتر به گوشم میرسید تا حرف زدن!….یعنی چه اتفاقی افتاده بود؟!
_آقای دکتر!چشاش! …چشاش دارن تکون میخورن!….
صدای خاله میترا….حس میکنم یکی داره بهم نزدیک میشه و صدام میزنه:آوا خانوم؟!…
تمام نیروم رو جمع میکنم و با صدایی که خودمم به سختی میشنیدم میگم:آب….
گلوم میسوخت و آب دهانم رو نمیتونستم قورت بدم….دوباره صدا میگه:الان نه!برات خوب نیست….
و بی هوش میشم…..
ایندفعه مثل اینکه وضعم بهتر بود چون تونستم چشام رو باز کنم
و دست و پام رو هم آروم تکون بدم …ولی پای چپم خیلی درد میکرد!…چرا؟!!…
به اطراف نگاه میکنم ….حدسم درست بود تو بیمارستان بودم…!
هرچی به مغزم فشار اوردم کمتر جواب میگرفتم که علت اینجا بودنم چیه؟!….
تمام نیروم رو جمع میکنم و با صدایی که خودمم به سختی میشنیدم میگم:آب….
گلوم میسوخت و آب دهانم رو نمیتونستم قورت بدم….دوباره صدا میگه:الان نه!برات خوب نیست….
و بی هوش میشم…..
ایندفعه مثل اینکه وضعم بهتر بود چون تونستم چشام رو باز کنم
و دست و پام رو هم آروم تکون بدم …ولی پای چپم خیلی درد میکرد!…چرا؟!!…
به اطراف نگاه میکنم ….حدسم درست بود تو بیمارستان بودم…!
هرچی به مغزم فشار اوردم کمتر جواب میگرفتم که علت اینجا بودنم چیه؟!….
پیشنهاد می شود
رمان سیه چشم | سیده پریا حسینی
رمان سپید به رنگ آرامش | marzieh-h
من ند صفحه اول رو خوندم ،دیدم از این رمان هندی بازیا ،تازه بعدترش ،یه رمان به تمام معنا بچه گونه
مگه فازتون واقعا چرت و پرت خوندن باشهذبخواهید همچین چیزی رو بخونید