دانلود دلنوشته کودکی
خلاصه:
دانلود دلنوشته کودکی وقتی به خودم اومدم…دیدم یهو بزرگ شدم…خیلی سخته یهو بزرگ شی…وقتی بچه بودم…فکر می کردم..کسایی که بیست سالشونه خیلی بزرگن…حس می کردم عدد خیلی بزرگیه…نمی دونم چرا؟!ولی الان… شاید الان فکرمی کنم کسایی نودسالشونه خیلی بزرگن…
دلنوشته ای دیگر ما:
دانلود دلنوشته بخند بانو ، زندگی زیباست!
دانلود مجموعه دلنوشته خط خطی های من
دانلود مجموعه دلنوشته روزگار یک رنگ نمیماند
ولی می دونم که متوجه می شم نودهم خیلی بزرگ نیست..
نمیدونم چجوریه که وقتی بچهای، دلت میخواد
بزرگ شی…دانلود دلنوشته کودکی
وقتی بزرگ میشی دلت میخواد بچه شی…
شاید وقتی بچهایم فکر میکنیم خیلی خبر هست…
نه اینکه نباشه ها، هست…
ولی خبرایی که توی کودکی بود بهتر بود.
وقتی که بچه بودم احساس میکردم وقتی بزرگ شم میشه بدون خاطرات زندگی کرد.
ولی وقتی بزرگ شدم دیدم حتی بزرگترها هم با خاطراتشون زندهان.
فهمیدم آدم با خاطرههاش زندهست.
شاید احساس کنید “زیادی” به “خاطرات” بها میدم.
ولی باید بگم که “شاید” من به روی خودم میارم که خاطرات برام فقط یه کوچولو مهمن…
شاید وقتی دلنوشتهم رو میخونید دانلود دلنوشته کودکی
میگید چرا کودکی؟!
برای خودمم سوال بود.
ولی حلش کردم این معمای سر به مهر رو.
چون توی کودکی خاطراتی هستن، که انقدر شیرنن دلت نمیاد رهاشون کنی.
وقتی خاطرات نباشن انگار تو هم نیستی.
شاید فکر کنید زیاد بهشون اهمیت میدم…
ولی من بیشتر به آیندهم اهمیت میدم.
خاطرات کودکی فقط انرژی میدن و بهم میفهمونن
آدمایی که باهاشون هم بازی بودم… وقتی بزرگ شدن تموم شدن.
تموم شد اون خاطرات بچگی، فقط ازشون یک لبخند مونده!
زمانی که به بزرگ شدنم فکر میکردم…
اول از همه دلم میخواست دوستام، خانوادهم به هر چی دوست دارن برسن…
خودمم وقتی بـــزرگــ شدم، به همه آرزوهام برسم…دانلود دلنوشته کودکی
یعنی وقتی ادم بـــزرگــــــی شــدم همه دوستام و خانوادمم ادمهــای بــزرگی شده بــاشـن.
پیشنهاد می شود
دلنوشته من یک دخترم |_sanam_gh
دلنوشته ماشین زمان | meli770 و شمیم فرهادی
رمان خوبی بود