مقدمه:
دانلود دلنوشته پاییز ابدی _ پاییزِ من از وقتی تو رفتی شروع شد؛ از همان وقتی که رفتی و برگها پا به پایِ دنیا، روی سرم آوار شدند.
برگرد! برگرد تا با هم در دنیای وارونهام، عاشقی کنیم!
دانلود دلنوشته پاییز ابدی
قسمتی از دلنوشته:
یکجا، در کتابی خواندم:
مجرم همیشه به صحنهی جرم برمیگردد…
نویسندهی دروغگو… !
پاییز چند سال قبل، مرتکب جرم شد؛
مردی که قلب مرا شکست؛
مگر شکستن قلب، جرم نیست آقای نویسنده؟!
مجرم فراریِ من رفت
فرار کرد؛
و هرگز به محل جرم خودش برنگشت.
از آن روز همهی فصلها پاییز شد.
اما مجرم، مگر فصل هم میشناسد؟
دروغ است!
مجرم به صحنهی جرم باز نخواهد گشت!
***
در یک شهر شلوغ زندگی میکنم،
با آدمهایی روبهرو میشوم که با تمام شلوغی شهر، تنهایی میکشند!
من نیز در این شهر شلوغ تنهایی میکشم… .
گاهی شلوغی،
در مقابل تنهاییِ دسته جمعیِ آدمها
سخت ناتوان است… .
***
منتظر تکرار پاییزت خواهم ماند… .
صدای دلفریبِ بلبلها
نوای خوش رود
بوی قاصدکها
تو را از یادم نخواهد برد.
حال بگذار این دنیا،
تا دلش میخواهد
دستانِ بهار را بچسبد و ول نکند!
***
چه غمانگیز است
دریایی که هر لحظه
از فراغ خورشید جزر و مد میکند… .
میگفت همه چیز تمام شده و او دیگر عاشقش شده است؛ بیچاره نمیدانست، این تازه شروع دربهدری است و بس.
***
پاییز
افسردهترین فصل میشود
وقتی دائم میبارد و آسمانش سرخ میشود!
مینشیند پشت پنجره و خودش شاهد غبار نارنجی پوش روی موهایش میشود… .
کمرش خم میشود از سنگینیِ برگها… .
پاییز تنهاست… .
قرنها است در فراغ بهاری قلبش یخ میزند که هیچگاه سرنوشتشان رسیدن نمیشود… .
***
پیشنهاد میشود
دانلود مجموعه دلنوشتههای نامه پرتقالی
مجموعه دلنوشتههای خیال من | سمیه بیرونی
مجموعه دلنوشتههای نسیان تسکین | آیآنا