شاید امشب دلی شکسته باشد…!
شاید امشب مسافری غریب در پس کوچهها عشق باخته باشد…!
خلاصه:
دانلود دلنوشته مسافر نیمه شب مهتاب نمیدرخشد، باد در لابه لای درختان بازی نمیکند، گویا هیاهویش خفته است…! امشب مسافر در پس کوچههای غریب عشق جان میدهد! شیطان در حوالی شب لبخندی زیبا اما تلخ بر لب دارد، وسوسههایش در آن حوالی پیچیده میشود. آری، امشب مسافر عاشق خواهد مرد، امشب مسافر غریب میمیرد..!
دلنوشته های دیگر ما:
مسافر در غربت کوچه پس کوچههای غریب عشق جان خواهد داد و زیر ل**ب زمزمه خواهد کرد:
-وقتی تو میری ،عزای دریاست
چون بیآسمان
اون خیلی تنهاست!
باز نگاهش به عکس میافتد…!
عکسی که چهره زندگیاش را نشان میدهد اما به طراحی کسی دیگر…!
عکسی که طراحش افسونگر است، افسون میکند و دل را میبرد…!
گویا دلش را برده است، اما تکلیف چیست؟!
بار دیگر نگاهی به عکس میاندازد، اینبار اشک مهمان چشمان مسافر غریب عشق
میشود…!