دانلود دلنوشته ماشین زمان
خلاصه:
دانلود دلنوشته ماشین زمان گاهی گذر باید کرد از این صفحه ی دایره وار زندگی…گاه باید فراموش کرد و پرواز کرد سمت خدا… گاه باید پر گشود به آینده که بدانی کجای این دنیای بی رحمی و گاه گاهی هم باید به گذشته بروی تا یادت آید چه کسی بودی و چه کسی هستی و چه کرده ای و چه میکنی…
دلنوشته های دیگر ما:
و در این سفر شاید، ز هر تنهایی تنها تر باشی برای مرور گذشته
و ازدحام افکار غافلگیرانه آینده…! تنها تر ز هر تنهایی…!
مطمئنن اگر ماشین زمان وجود داشت.
اولین کاری که می کردم ،می رفتم زمانی که عشق بادوستاش بوده.
می دیدم چی به سرشون اومده…
می فهمیدم که چرا انتقام اینقدر بی رحم شده.انقدر ظالم شده..
می فهمیدم که چرا می گن عشق بی رحم،هم مهربون،هم هیجان داره..
هم دوری وسختی داره..
اصلا ریشه یابی می کردم..
تا بفهمم اصل داستان ازکجاست.
تا بفهمم این همه عشق دروغین ازکجا اومده.
این همه داستان وشعر درمورد عاشقی ریشش از کجاست.
گاهی خیلی سخته الانتو رها کنی…هیچکدوم از ما توی”حال“ زندگی نمیکنیم
ولی…سخته همین حال رو رها کردن!
اگر میشد به گذشته برم شاید از همون اول نمیذاشتم بچه هایی باشن که بشن ”کودک کار“!
بچه هایی که دستاشون به جای پدر پینه میبنده و موهاشونو جای مادر خار نوازش میکنه…!
اگر میرفتم به گذشته و میتونستم جای تموم این بچه هارو با آقازاده ها عوض میکردم
که کم کمکی قدردان باشن! اگه میشد ماشین زمانو داشت…من دکمه آینده رو میزدم.
به آینده میرفتم تا ببینم این حال الان دل کوچک من…به کجا رسیده!؟
پیشنهاد می شود
رمان زندگی با چشمان بسته | Peyman_Behzadnia
رمان راهی برای دست یافتن | marinio