دانلود دلنوشته زندگی انجمنی بزرگ
خلاصه:
دانلود دلنوشته زندگی انجمنی بزرگ شاید برای خیلیها سوال پیش بیاد با خوندن عنوان تاپیک. منظورم از انتخاب این عنوان نمیدونم شاید که نه، حتما نظر خیلیها با من متفاوته ولی دلم خواست نظرم رو بنویسم، شاید خیلیها با من هم عقیده باشن. به نظر من.. ما توی یک انجمن بزرگ زندگی میکنیم؛ انجمنی که اسمش دنیاست.
دلنوشته های دیگر ما:
توی این انجمن بزرگ (دنیا) برخلاف بقیه انجمنهای مجازی و چه غیرمجازی. “زندگی میکنیم”.
توی این انجمن بزرگ که مدیرش هم خداست کلی اتفاق برامون میافته؛
ولی باز هم کنار هم هستیم… مثل همین انجمن خودمون.
وقتی به خیابون نگاه میکنم، ماشینهای زرد رنگ توجهم رو بیشتر از همه جلب میکنن و به فکر فرو میرم…
به نظر من، این ماشینهای زرد رنگ مسئول جابهجایی و رسوندن افراد انجمن هستن.
مثل دسترسی سریعی که داخل انجمن هست.
از این مسئولهای جابهجایی داخل این انجمن بزرگ (زندگی) زیاد هستن.
مثل هواپیماهایی که توی آسمون آبی انجمن زیر نظر مدیر انجمن (خدا) مسافرها رو به
مقصدشون میرسونه، تا بتونن این مسافرها به کارهاشون برسن یا بتونن دیدن کنن از همه جای این انجمن بزرگ.
یا بعضی از این مسافرها رو به خونشون میرسونه؛
درست مثل انجمن خودمون…
که یه عالمه مهمون داریم و گوگل هم نقش همین هواپیماها رو داره!
مهمانها میان و از انجمن دیدن میکنن، از همه جاش؛
مثل کاربرهای انجمنمون، مثل مدیرای انجمنمون که توی انجمن یک جور زندگی میکنیم.
وقتی به پروفایلی که داخل انجمن دارم نگاه میکنم،
یاد زندگی شخصی که توی انجمن بزرگ زندگی دارم میافتم. پروفایل یه جور مثل زندگی شخصیه، فقط کمی تفاوت داره.
مثلا وقتی یکی توی انجمن بزرگ زندگی میاد دیدنمون، با انواع و اقسام خوراکیها و تنقلات ازش پذیرایی میکنیم…
پیشنهاد می شود
دلنوشته “آن مرد خود باران است” | فاطمه شکیبا(فرات)
دلنوشته پناهگاه مخروب | شاینا توکلی
دلنوشته بشنو از اعماق بیکسیهای یک دختر | شاینا توکلی