دانلود دلنوشته ذهن بیمار
خلاصه:
دانلود دلنوشته ذهن بیمار وقتی مات به نقطه ای خیره میشی وقتی میون خنده هات توی گلوت بغض نشسته وقتی در برابر چشمات دستای یکی دیگه رو می گیره وقتی خوب نیستی ولی میگی خوبم اینا فقط یه نشونه داره نشونش هم یه “ذهن بیماره”!بهم میگه تغییر کردم میگه پای حرفام نموندم
دلنوشته دیگر ما:
حق باتوئه، ولی رفیق میشه یه نگاه به کارات بکنی؟
بالاخره روزی می رسه که تو برمی گردی…
توی چشمام نگاه می کنی و من اون موقع میشم مثل خودت!
چشمای سرد و بی روحم رو می دوزم توی چشمای پر از خواهشت و بهت میگم:
– دوستت ندارم!
ولی می دونم که این یک خیال پوچه!
رویای داشتن تو شده مثل آتش…
فکرت شعله می کشه…
یاد حرفات می سوزونه…
در کنارت بودن هم محاله، چون با تو بودن و حل شدن در تو منجر به خاکستر شدن میشه!
دور نیست… مرگ رو میگم!
فقط کافیه دستام رو دراز کنم طرفش، یه نگاه خسته بهش بندازم…
مطمئنم بغض می کنه و دستام رو می گیره!
گفت دوستت دارم!
خب؟ دروغ می گفت… از کجا فهمیدی؟
داشت به پشت سرم نگاه می کرد!؟
خب مگه پشت سرت کی بود؟ بهترین رفیقم! بالاخره منم سرد میشم…
جنسی از سنگ میشم… تا بفهمی دوستم داری… تبدیل به یه بی رحم میشم!
به رد پای تو خیره میشم… چشمام رو می بندم و حست می کنم ولی…
این رد پای تو نیست، ردی از قدم های خسته ی تکراری من روی دل خیابونه…
باز هم ذهنم به من کلک زده!
همیشه خوب بودم و پشت همه بودم… ولی این دفعه می خوام یه تغییر اساسی کنم…
بشم همونی که همه ازش نفرت دارن!
این که من این همه خوبی کردم و تو ندیدی…
دلیل نمیشه بازم مثل قبل بمونم،
پیشنهاد می شود
دلنوشته از ݥــــݩ بــه ٺو | Arshida & Yegane
دلنوشته درد و دل های یک درد آشنا | زین العابدین
دلنوشته ادبیات جنگ | ستاره حقیقت جو و شمیم فرهادی
از این سات چه طور میشه دانلود کرد که من نمی تونم