دانلود دلنوشته‌ی لِی لِی ⭐️

حواسمان به آدم‌های دور و برمان باشد! درست همانند زمان بازی لِی لِی که حواسمان هست پا روی خط نگذاریم! زندگی پر از اتفاقاتی است که هیچ‌کس نمی‌داند چگونه اتفاق افتاد! یکهو به خودت می‌آیی و می‌بینی دختر بچه‌ای که از تولدش بوده‌ای و سال‌ها از سر و کول تو بالا می‌رفت امروز دیگر نیست!
دقیق‌تر بگویم بیش از چهل روز است که دیگر نیست و تو تنها سر خودت را با غرور مزخرفت گرم کرده‌ای!
بیایید اندکی به خودمان رحم کنیم! به حس عذاب وجدانی که پایش را بیخ گلویمان می‌گذارد!
بیایید اندکی حواسمان به آدم‌های دور و برمان باشد!
و من به شدت به گفته یکی از اندیشمندان معتقدم که در آخر تمام این کارها برای خودمان است!
تقدیم به روح نیکا، دختر بچه‌ای که امروز فهمیدم دیگر نیست!

سلام جانا!
امروز پشت چراغ قرمز عقل بودم!
چشمم به بچه‌های کاری افتاد که در سرمایی که سراسر وجودم را گرفته بود در حال کار بودند.
دخترک کوچکی با دسته گل های نرگس به شیشه ماشین زد.
– خانم! گل نمی‌خواین برای چشم‌هاش؟
نگاهی به چراغی که همچنان قرمز بود انداختم.

 

دانلود دلنوشته‌ی لِی لِی

 

دانلود دلنوشته‌ی لِی لِی

 

– سبز نمی‌شه که برسم بشون!
– خانم اون چراغ اکثر وقت‌ها قرمزه! ما هم این‌جاییم که دیدنمون یادآور خیلی چیزها برای راننده‌ها باشه! مثلا بگیم بعضی چیزها برای شکستنه! مثل این قانون‌ها! اما خب خیلی‌ها بهمون محل نمی‌دن! حتی تو این سرما شیشه رو پایین نمی‌دن که من به بهانه فروش این گلا زیاد حرف بزنم و یکم دستم رو جلو شیشه بگیرم تا بخاری دست‌هام رو گرم کنه! خانم گل بدم؟ دسته‌ای دوتا… ‌.
دیگر منتظر ادامه حرف‌هایش نشدم و پایم را روی گاز فشردم و قانون را شکستم و به چشم‌هایت رسیدم!
آرامش را گرفتم!
چشم‌هایت بوی گل نرگس داد!
برگشتم تا نرگس بخرم برای چشمانت!
گل‌ها را بود!
دخترک را نه!
پسرکی با دسته گل‌های نرگس به شیشه زد.
– خانم؟ گل بدم؟
– اون دختر قبلی کو؟
– دست‌هاش جلو پنجره خیلی گرم شد! اما همین که رفتین قلبش یخ زد! دو هوایی شد! مرد! راستش بین بچه‌ها پخشه که چون یه مدت کم به حرف‌هاش گوش دادین امید گرفته که می‌خواین گل بخرین! اما بعدش که رفتین امیدش شد سم! کشتش! خانم؟ گل می‌خواین؟
بغضم را با هزار افسار زنجیر کردم و باز در رفت و قطره‌ای اشک سر خورد و روی گل های نرگس افتاد!
– دسته‌ای چند؟
+سه‌تا ب*و*س و یه بغل اما چون دیگه شبه واسه شما تخفیف میدم که میشه دو تا ب*و*س و یه بغل! بدم خانم؟
جانِ من؟
گل می‌خوای؟
چون تویی فقط یه بغل!

 

 

دلنوشته های کابران انجمن :

پیدا کردن رمان های بی نام

دلنوشته‌ی هسته‌ی قلبم | ف.زینلی

دلنوشته‌ی یادگار | کار گروهی

دانلود دلنوشته شیدایم

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1352 روز پیش

بازدید :1562 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دلنوشته‌ی لِی لِی

نویسنده

Yäs~ و ستاره حقیقت

ژانر

تگ: منتخب

طراح

MaeDew

تعداد صفحات

20

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 2 )


  1. mahi_t.z گفت:

    سلام🌹
    دلنوشته قشنگی بود و انتقال حس و حالات از کیفیت مطلوبی برخوردار بود مخصوصا متن اشعار کودکانه ای که خودتون با توجه به متن عوض کرده بودید
    با آرزوی موفقیت برای ستاره و یاس عزیز🌹

    فایل پی دی اف یکم مشکل داشت، اسم دلنوشته اشتباها توش خورده بود و اسم نویسنده ها هم!

  2. مشکان آرا گفت:

    برای وقتی ک گذاشتی و نظرت، مرسی ک*-*♡

    الان ب اسم دلنوشته خودم دقت کردم.-.
    راس میگ-_-

افزودن نظر