خلاصه داستان:
دانلود داستان کودک پشمالو _ پشمالو شاید برای همه یک گربهی خیالی باشد، اما برای ریحانه حقیقیترین دوست است. دوستی که در دنیای تنهای کودکانهی ریحانه پا گذاشته است و همیشه هم حق دارد.
داستان از جایی شروع میشود که برای خانوادهی ریحانه، حضور پشمالو یک تهدید برای سلامتش به حساب میآید و همین تهدید، دنیایش را تغییر میدهد.
دانلود داستان کودک پشمالو
قسمتی از داستان:
تقصیر اون بود که مامان بابام فکر میکنن دیوونهم؟ خب آره دیگه اگه اون نبود دوست خیالیای نبود و اگه دوست خیالیای نبود هم هیچ کدوم از این اتفاقهای مزخرف نمیافتاد! آخ شیطونه میگه برم اون پشمهای خوشرنگش رو بکنم و دمش رو گاز بگیرم تا دیگه واسم دردسر درست نکنه!
البته شیطونه حرف مفت زیاد میزنه دانلود داستان کودک پشمالو پس باید یه گوشم در باشه یکی دیگه دروازه!
شاید هم تقصیر مامانم بود که قبلا رو نکرده بود آفتابپرسته. شاید هم این همونیه که میگن سرنوشته و نمیشه عوضش کرد.
از اونجایی که همهی این اتفاقات یکی مزخرفتر از اون یکی بودن پس به این نتیجه میرسیم که سرنوشت خیلی مزخرفه! خودم رو روی تخت میندازم و بالا پایین میکنم تا مثل این تخته پرشها تکون تکونم بده. قیژقیژ تخت اعصابم رو خورد میکنه.
خودم رو روی تخت میندازم و بهجای نگاه کردن به اون منظرهی رویاییای که تو همه کارتونها از پنجره دیده میشه من خیابون رو میبینم که با آشغالهای مشکیرنگ همسایهها از اونی که هست زشتتر شده! نفس عمیقی میکشم، صورتم رو جمع میکنم و پنجره رو با غیض میبندم. مردم نفس میکشن بوی گل رو احساس میکنن، من بوی آشغال مونده رو با یه خروار کربندیاکسید!
پیشنهاد میشود
داستان کوتاه قلمرو بیگانه | مهدی تورانی
داستان کوتاه منجی مرگ | الهام سواری
داستان کوتاه اعترافات یک سرنوشت