خلاصه:
دانلود داستان کوتاه ویولن آتشین _ درمورد انسانی است که با تلاش و کوشش در راه هدفش قدم برمیدارد. این دخترک در دنیایی وجود دارد که به دستور شاهزاده آن…
این کتاب اختصاصی سایت یک رمان است.
قسمتی از کتاب:
در عالم خواب، نوای محوی از صحبتهای برادر کوچکش را حس میکرد. دست ظریف و سردی شانه او را لمس کرد و کمی تکان داد. او خواب بود و قصد بیدار شدن نداشت؛ گویی به دو چشمش وزنهای را وصل کرده بودند که او نمیتوانست پلکهایش را باز کند و با کنار رفتن مژههایش، گویهای مشکین درخشنده را به جهان نشان دهد.
دانلود داستان کوتاه ویولن آتشین
غلتی زد و پتویش را بیشتر به خود فشرد. آخ که چه لذتی داشت خواب صبح! وای که چه میچسبید آن پنج دقیقه دیگر خواب، پس از بیدار شدن!
بالاخره چشمانش را باز کرد.
-آی!
رمان تخیلی بدنش مثل هر روز صبح بسیار خسته بود. نمیدانست چرا انقدر خسته است، اما هر کسی میتوانست بفهمد که این خستگی، برای کمخوابی اوست. باز هم تا حدود صبح را بیدار مانده بود و وقتش را با به یاد سپردن مطالبی گذرانده بود.
پرده پنجره کنار رفته بود و این باعث میشد که نور آفتاب به دخترک بگوید:
-اینجا را نگاه نکن!
با یادآوری امتحانی که دو هفته بود برایش زحمت میکشید، بلند شد و به سمت لباسهایش رفت. لباس کلاس جادویش را برداشت و آن را تن زد. او باید نمره کامل را از درس تبدیل و تلسم میگرفت.
-من میتونم. مطمئنم!
هنوز از اتاقش بیرون نرفته بود که صدای مادرش را که نام او را فریاد میکشید، شنید.
پیشنهاد می شود
داستان کوتاه روزهای گرگی | Zahra_m
داستان کوتاه متمردان | Mahsa.s.x
مجموعه داستان دو دقیقه با تو | نگار ۱۳۷۳
دروغ نگم عکس نظرم و جلب کرد و وقتی خوندمش عاشققش شدم ممنون از نویسنده بابت این اثر تاثیر گزارتون
خیلی ممنونم ازت عزیزم❤
خوشحالم خوشت اومده. اگه کم و کاستی بود عذرخواهم! این داستان رو در مدت کمی نوشتم.
خیلی قشنگ و زیبا بود
سلام!
خیلی متشکرم!
خوشحالم خوشتون اومده.
رمانت خیلی خوب بود،به نظرم باز هم از این جور رمان ها بنویس
@ملیسا
ممنونم عزیزم.
نظر لطفطه
خیلی قشنگه و خوبه
من که دوست داشتم داستان صوتیش رو هم گوش دادم عالی