خلاصه داستان:
دانلود داستان کوتاه ماه و دریا _ مهتاب دختریه که عاشق درس خوندن و مستقل شدنه. میخواد اپلای بگیره و بره خارج از کشور و به درس خوندنش ادامه بده تا این که عاشق یه پسر میشه و مهتاب بین دوراهی میمونه که بره خارج و پیشرفت کنه یا اینکه عشقشو انتخاب کنه و پیش عشقش بمونه.
دانلود داستان کوتاه ماه و دریا
قسمتی از داستان:
روزی از روزهای پاییز بود، خشخش برگها رو زیر پاهایم حس میکردم. قدم زنان به سمت دانشگاه میرفتم ساعت ۱۴ کلاس داشتم.
مقنعهی سرمهای و مانتو و شلوار مشکی پوشیده بودم. چادرم رو سرم کرده بودم.
باد چادرم رو به رقص در میآورد، داستان عاشقانه کوله پشتیم سنگین بود چون چندتا کتاب تخصصی توش گذاشته بودم.
من مهتابم دانشجوی ترم چهارم کارشناسی مکانیک.
همیشه آرزوم این بود که توی دانشگاه مکانیک بخونم.
رسیدم دانشگاه، رفتم سمت دانشکدهی مکانیک. بدوبدو پلهها را بالا رفتم و به کلاس ۲۱۲ رسیدم، در باز بود، پیش دوستم زهرا نشستم.
– سلام زهرا جان خوبی؟
– مرسی جانم. تو چطوری؟
– ممنون عزیزم.
– مسائل مقاومتو حل کردی؟
– آره بعضیهاشو حل کردم.
مشغول صحبت بودیم که آقای صفوی استاد مقاومت مصالح وارد کلاس شدند.
همه به احترام استاد بلند شدیم و به استاد سلام کردیم.
استاد شروع به تدریس کرد. درسته که درس سختی بود ولی خیلی شیرین بود.
این درسارو وقتی میخوندم بهم انرژی میداد چون هر روز یه قدم به هدفم نزدیکتر میشدم…
هدفم اینه که اپلای بگیرم و برم خارج از کشور بورس تحصیلی بشم.
من کسی نبودم که مثل بعضی از دخترا به زندگی عادی و ازدواج و این جور چیزا راضی باشم.
اوقات بیکاریم رو با درس خوندن و ورزش کردن پر میکردم.
پیشنهاد میشود
داستان کوتاه گرگ و خوناشام | نگین اربابی
دانلود داستان کوتاه در قصر خونآشام ها