دانلود مجموعه دلنوشته واله …
مقدمه :
من آن پرنده ی تیزبال بودم؛ که در آسمانِ این دنیای به دنبال ستاره ی خویش می گشتم… غافل از اینکه ستارگان با چشمکی مرا خام می کردند؛ تا بال از من بشکنند و مرا در حصار تنهایی خویش رها سازند… و این من، منی تنهاست… که هنوز شکسته شدن بالش را باور ندارد و هنوز برای پرواز تقلا می کند… برای شکستن این حصار تنهایی… برای رهایی از این حبس ابد دل… و هر بار که به زمین می افتد، تازه به یاد می آورد؛ اسیر بازی ستارگان چشمک زنی شده که روزی او را تنها نهادند..
این کتاب اختصاصی سایت یک رمان است
پیشنهاد می شود
دانلود مجموعه دلنوشته گرد و غبار دل
قسمتی از دلنوشته :
آسمان این روز ها ابری تر شده؛
حتی گُل ها هم گریه ی شامگاهی شان
از خیسی گونه هایشان پیداست…
باران هم نتوانست اشک هایشان را بشوید…
و این ها همه به خاطر رفتن توست…
باور می کنی جانانِ من؟!
چنان که از این شهر رفتی،
همه جا شب شده است!
***
تمامِ من در تو خلاصه می شود
و تمامِ تو در مدارا نکردن
با دل بشکسته ی من…
به کدامین گـ ـناه تاوان نبودنت را پس می دهم؛
منی که حتی یک دم
سر از کعبه ی عشقت برنگردانده ام…؟
***
خواستم که بتوانم
اما نمی دانم
خواسته ام زیادی بود
یا توانم کم!
سردرگمم در دنیایی
که هیچ را پشت هر نقاب
و همه را در هیچ نهان ساخته است…
دویدن و نرسیدن،
نفسم را بند آورده…
حتی طناب دار هم نمی توانست،
این چنین با من جفا کند…!
***
اسیر نگرانی، سر در گمی، دلتنگی
اسیر بی تو بودنم…
بغضم اشک می شود و اشکم درد می شود و دردم سکوت!
و تنها خاموشی است که می تراود…
ترانه های بی تو بودن را؛
که تنها شنونده ی آن ها
کاغذ است و قلم!
پیشنهاد می شود
دلنوشته یک دلشکسته| Dnya20 کاربر انجمن یک رمان