دانلود رمان گذشته ی خونین من

دانلود رمان گذشته ی خونین من اختصاصی یک رمان

 

دانلود رمان گذشته ی خونین من اختصاصی یک رمان

خلاصه:
داستان از آشنایی اتفاقی دو دختر جوان شروع می‌شود.
یک نویسنده‌ی لطیف و احساساتی و یک خواننده‌ی سرد و بی احساس.
این دو دختر بی‌آنکه بخواهند وارد ماجرای بی‌رحمانه و خونینی می‌شوند که راه گریزی از آن ندارند. آن‌ها خیلی زود در میان دریای هراس‌انگیزی از ترس، خون، جنایت، وحشی‌گری، بی‌اعتمادی و خیانت به دام می‌افتند؛ در حالی که برای نجات خود دست و پا می‌زنند، در می‌یابند هیچ‌ چیز آن گونه که به نظر می‌رسید نیست…«هیچ چیز»…!

 

پیشنهاد می شود

دانلود رمان طوفان تاریکی

 

قسمتی از متن رمان

«اگه نتونی گریه کنی یعنی احساساتت رو از دست دادی. این وحشتناک نیست؟»
بی‌توجه به سایه‌ی سیاهی که پشت سرم راه می‌رفت، وارد مطب روان‌پزشک شدم.
در حالی که سوار آسانسور می‌شدم، برگشتم و به رامین لبخند زدم.
برای یک لحظه حس کردم دختر جوانی با موهای بلند سیاه روی صندلی ماشینش نشسته، اما من دیگر گول ذهنم را نمی‌خورم، بنابراین چشم‌هایم را بستم و پلک‌هایم را محکم روی هم فشار دادم. وقتی چشم‌هایم را باز کردم، آن دختر آنجا نبود و رامین مشغول روشن کردن ماشین بود.
سوار آسانسور شدم و خودم را به مطب دکتر رساندم؛ با منشی‌اش که دقیقا مثل یک جادوگر آرایش کرده بود، سلام و علیک کردم و بعد، وارد اتاق پزشک شدم.
خانم شریفی روی صندلیش نشسته بود و به من لبخند می‌زد؛ وقتی نگاه خیره و معذب من را دید، به صندلی روبه‌رویش اشاره کرد و گفت:
-بیا بشین عزیزم، اسمت سارا بود نه؟
روی صندلی نشستم و گفتم:
-بله، سارا معصومی.
-چند سالته سارا خانوم؟
-بیست و دو سالمه.

 

پیشنهاد می شود

رمان نفرین قرمز |roro nei30 کاربر انجمن یک رمان

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 2425 روز پیش

بازدید :7638 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان : گذشته‌ی خونین من

نویسنده

نویسنده : KuRo کاربر انجمن یک رمان

ژانر

ژانر : ترسناک

طراح

طراح : ف.شیرشاهی

تعداد صفحات

تعداد صفحات : 383 PDF

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf

فایل جاوا

دانلود فایل جاوا



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 3 )


  1. ZARSA گفت:

    perfect … I really like it…its a good idea for teens

  2. جنایی گفت:

    رمانای این نویسنده عالیه فضای رماناشو خیلی دوست دارم، سرد و پر ابهام….
    اگه چنلی دارن ،ایدیشو بدین لطفا کاراشونو دنبال کنیم xD

  3. ناشناس گفت:

    فک کنم قصه جالبیه به سبک 🧲

افزودن نظر