دانلود رمان عشق دردناک
خلاصه:
پدر و برادرهای سمانه آدمهای عیاش و بیعاری هستند که کل ثروتشونو به باد می دن و صدها میلیون بدهی بالا میارن .پسر یکی از طلبکارا به اسم کوهستان که خیلی پسر بی احساس و خشنی هستش سمانه رو می دزده تا بتونه طلبشو از پدر سمانه بگیره اما پدر سمانه هیچ پولی نداره کوهستان هم دو راه پیش پای اون میذاره یا پولو بیار یا دخترتو عقد می کنم…
دانلود رمان نفرین قرمز اختصاصی یک رمان
هندز فری رو از تو گوشام دراوردم…صدای داد
وفریاد جوادو بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می
رفت…دیگه تو این خونه داشتم جون به لب می شدم..
.همه چی شده بود پول…همه چی شده بود
طلبکارای بابا…همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری..
.اینبارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین
جوادو بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول….
دیگه واسم عادی شده بود…تنها دلخوشیم مامان بود و
رامین…بقیه ی داداشام که همه مثل بابا شده
بودن که تموم زندگیشون خلاصه شده بود تو پول…وای چه
کلمه ی نفرت انگیزی …وقتی اسمشو می شنیدم
یاد تموم بدبختیام می افتادم…یاد تموم طلبکارایی که
وجود نحسشونو توی تموم لحظات حس می کردم..
..کاش بابا زمین دورودشو می فروخت و آخرین
طلبکارمونو هم دس به سر می کرد..
.البته اون زمینش خیلی هم قیمتی نداره به هر حال یه کوچولو که
می تونست دهنشونو ببنده …
دیگه واسمون فقط همین خونه مونده و این چارتا دیوارو چهارتا داداش بیکارو بی عار…حداقل
صدرحمت به خودم که می تونم خرج خودمو در بیارم اونم دربرابر ضعیف شدن چشامو کمر دردو
هزارتا کوفتو زهرمار دیگه…واقعا دیگه حالم از کی برد به هم می خوره روزی پنجاه تا صفحه تایپ
کردن کم نیست !
وای…کاش اصلا به دنیا نمی اومدم …
پیشنهاد می شود
رمان به طراوت باران | Elif کاربر انجمن یک رمان