خلاصه رمان:
دانلود رمان طوفان _ در مهلکهی سهمگین روزگار، طوفان کشندهای به پا میشود و زندگی پسری را ویران میکند که بیتقصیر جزای هوا و هوس گذشتهی پدر را میدهد. حقایق رنگ میگیرند، دست درد دور تا دور گلویش میپیچد و اینبار عشق هم ناچار عقب میکشد، حال چه چیزی جز آغوش مرگ نجاتبخش است؟
دانلود رمان طوفان
قسمتی از رمان:
یه وقتیهایی ما آدمها به دنیا مییایم که محکوم بشیم؛ محکوم به یک اسارت کشنده. یه وقتهایی ما آدمها به دنیا مییایم که مجذوب بشیم؛ مجذوب یه دلسپردگی دیوونه کننده. یه وقتهایی رمان جدید ما آدمها قاضی میشیم؛ اون هم یه قاضی بیفکر عمل کننده. یه وقتهایی ما آدمها میزبان میشیم؛ میزبان یه مهمون ریشهکن کننده.
بچه که بودم رباب میگفت “مهمون حبیب خداست”. حالا کجاست تا ببینه این مهمون چطور ذلیلم کرده. کجاست تا ببینه این حبیب به جای طبابت داره رذالت میکنه.
کجاست تا ببینه این طبیب با حبیب هیجده رمان عاشقانه سالش چهها که نمی کنه؟ آخه طبیب من یه سلاح به دست گرفته و داره بدن حبیبش رو سوراخ سوراخ میکنه.
طبیب من یه زهر به دست گرفته و داره پادزهر حبیبش رو خنثی میکنه.
طبیب میشه با این حبیب یه خرده مهربونتر باشی؟ میشه این یه ذره جون توی وجودم رو بیجون نکنی؟
آخه توی هیچ جای دنیا یه گله ببر وحشی به یک آهوی بیپناه و زخمی حمله نمیکنن.
توی هیچ جای دنیا یه مهمون ناخواسته خرخرهی میزبانش رو نمیگیره و راههای تنفسیاش رو قطع نمیکنه و من نفس بریده از نسل آدمم.
پیشنهاد میشود
رمان نمیخواستم یک مقتول باشم | میم پناه (مهسا پناهی)
دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام