دانلود رمان اسارت نگاه ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان اسارت نگاه داستان درباره‌ی دختری به نام آرزوست. آرزو، دختری منزوی است که زمان زیادی را در بحران بی‌محبتی پدرش به سر برده، چرا که باعث و بانی مرگ عشق پدرش قلمداد می‌شود. او به طور تصادفی با مردی آشنا می‌شود که به آرزو کمک می‌کند تا تنها عامل نجات زنی باشد که اکنون، در مقام همسر و همراه پدرِ آرزو است. این نجات میسر نمی‌شود مگر به‌ واسطه‌ی عشق بزرگ این مرد که نه تنها آرزو را مدیون انسانیت خویش می‌کند، بلکه به او کمک می‌کند از دنیای انزوای خود فاصله گرفته و بودن در کنار افراد دیگر برایش از تنهایی لذت بخش‌تر باشد.

مردی که به او عاشق شدن را می‌آموزد و تنها مایه‌ی آرامش قلب نگران او می‌شود؛ همان مردیست که ناخواسته باعث می‌شود آرزو پی به رازهای گذشته‌ که سال‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده ببرد و این مرد همان مردیست که در شرایط سخت، آرزو را همراهی می‌کند ولی گاه سختی‌ها پیروز می‌شوند تا بین آن دو جدایی بیندازند. حال کدام یک پیروز خواهد شد؟ عشقی پاک و عمیق که از یک نگاه دو قلب را به اسارت هم در می‌آورد یا دشواری‌هایی که از گذشته نشات گرفته و تا می‌توانند مانع بر سر راه خوشبختی این دو عاشق می‌اندازند؟

توضیحات:
با وجود این‌که این رمان در ادامه‌ی رمان قبل من (رمان در پس یک پایان) می‌باشد و پیشینه‌ی زندگی شخصیت های رمان در جلد قبل بیان شده است، الزامی به مطالعه‌ی جلد قبل نیست، چرا که داستان طوری نوشته شده که هر چند با مطالعه‌ی جلد اول بهتر پیش می‌رود، نیازی به مطالعه‌ی جلد اول برای فهم آن نیست.

دانلود رمان اسارت نگاه

دانلود رمان اسارت نگاه

 

مقدمه:
دانلود رمان اجتماعی من زنی از دیار انزوا،
زنی از دیار تشویش،
زنی از دیاری ناآشنا با عشق،
زنی با قلبی که هرگز به کسی وابسته نشد؛
چه ساده دل باختم!
آخر دل چه می‌دانست که به این آسانی به نگاهت می‌بازد و برای یافتن آن آرامش رویایی‌، تا عمر دارم در قفسی گرم به اسارت نگاه تو در می‌آید!

لبخندی رو به دوربین آیفون تصویری زدم و با لحنی که سعی می‌کردم مرا خوشحال نشان دهد، جوابش را دادم:

-خودمم!

در بدون هیچ صدایی باز شد و من چمدان به دست وارد حیاطشان شدم. تمام گل‌های باغچه‌ خشک شده بودند و بر شاخه‌ی درختان، هیچ برگی نمانده بود. بعد از بیست قدم به عمارت رسیدم. همین که از سومین پله‌ی جلوی ورودی عمارت بالا رفتم، در به سرعت باز شد. جلوتر رفتم و با لبخند به زنی که با بهت و شادی به من خیره شده بود، نگاه کردم.

-سلام عمه!

دست‌هایش را به رویم‌ باز کرد و من سریع به آغوش گرمش رفتم. بعد از چند لحظه، مرا از آغوشش بیرون آورد و با لحنی معترض پرسید:

-دختره‌ی دیوونه! چرا به من نگفتی امروز میای؟! باید خودم می‌اومدم دنبالت!

-واسه همین نگفتم دیگه! نمی‌خواستم به زحمت بیفتید.

-چرا تعارف می‌کنی؟! خوبه بهت گفتم از این اخلاق ایرانی‌ها خوشم نمیاد!

به چشمان طوسی رنگی که حتی با وجود نگاه عصبانی‌اش هم از زیبایی می‌درخشیدند، با تحسین نگاه کردم. شاید الان حدودا شصت سالش باشد ولی از نظرم هنوز هم جزء زیباترین زن‌های دنیاست. کمی جلو رفتم و این‌بار من او را به آغوش کشیدم و بوی خوب همیشگی‌اش را به مشام کشیدم.

-ببخشید عمه! این موقع صبح توی این تاریکی خیلی اذیت می‌شدید. تازه همین که باید منتظر می‌موندید، خیلی بدخوابتون می‌کرد.

-اصلا هم این‌طور نیست!

مکث کوتاهی کرد و با لحن ملایم‌تری ادامه داد:

-یک آرزو که بیشتر نداریم!

-و شما عشق آرزویید!

-اِهِم!

آغوشم باز شد و هم زمان نگاه هر دویمان به سمت منبع صدای مردانه‌ای که وسط حرفمان پرید، چرخید. عمه با تعجب پرسید:

-مارکو! تو کِی بیدار شدی؟

-هم زمان با تو.

نگاهش به سمت من چرخید و طلبکارانه گفت:

 

لینک های دانلود جهت ویرایش برداشته شده است

پیشنهاد می شود

4.1/5 - (9 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 1721 روز پیش

بازدید :20682 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان : اسارت نگاه

نویسنده

نویسنده : روشنک.ا کاربر انجمن یک رمان

ژانر

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

طراح

ویراستار : rosha banoo

تعداد صفحات

تعداد صفحات : 1020



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 82 )


  1. Nazgol_m8 گفت:

    وایییییییی روشنک جون قلمت عالیه عزیز دلم(:

  2. meli770 گفت:

    خیلی قشنگ پیشنهاد می شه حتما بخونید:)
    خسته نباشی نویسنده گل:)

  3. عسل گفت:

    سلام و خسته نباشید به نویسنده عزیز…
    رمان فوق العاده زیبا و دلنشینی بود، با همه تلخی و ناراحتی که تو بطن داستان بود اما آرامش خوندنش غیر قابل انکار بود .به جرات میتونم بگم این دومین رمانی بود که با لذت تمام خوندمش که هیچ حس بدی بهم دست نداد. یه متن کاملا آروم و ملایم یه حس و علاقه قشنگ و منطقی بین دو نفر با قلم شیوا و روا با جمله بندی قرا. من رمان زیاد می خونم اما وقتم رو برای خوندن هر رمانی تلف نمیکنم من واقعا شخصیت های رمانت رو دوست داشتم چون یه شخصیتی شبیه ارزوی قصه تو دارم.
    ممنون بابت قلم خوبت. با آرزوی موفقیت روز افزون برا تو دوست خوبم.
    یا حق

  4. هستی۲۰ گفت:

    سلام میشه رماناتون رو جاوا هم بزارید خیلی لطف میکنید

  5. نگار 1373 گفت:

    یه رمان با قلم روون و فضای آروم، موقعی که تایپ می شد با روشنک جان همراهی کردمش و شاهد بودم چندین بار ویرایشش کرد تا مشکلاتش رو به حداقل ممکن برسونه
    از خوندنش پشیمون نمی شید و قلمش اونقدر قویه که تا لحظه ی آخر دل از رمانش نخواهید کند 🙂
    قلمت مانا روشنک جان، تبریک میگم بابت اومدن رمانت روی صفحه

  6. mina گفت:

    به نظرت زیاد طولش ندادی خیلی رمانت طولانیه

  7. ...Raha... گفت:

    عالییی
    روشنک جان رمان هات و قلمت عالیهههه
    ممنون به خاطر رمان زیبایت???????
    منتظر رمان های زیبای بعدی شما هستم عزیزم ?

  8. Nasrin گفت:

    سلام نویسنده. این رمان ها مثل در پس یک پایان عالی بود. شما الان در حال نوشتن اصلاح شده در پس پایان و جلد سوم رمان هستید؟

  9. سیده پریا حسینی گفت:

    من هر رمانی رو نمیپسندم و به دلم نمیشینه اما این رمان جز بهترین رمان هایی بود که خوندم ایده ای فوق العاده و جذاب سیر منطقی و دلنشین داستان با شخصیت های خوب و بد داستان که داستان رو جلو میبردن سبک نوشتاری رمان و نوع نگاه نویسنده به مسائل مختلف و پرورش رمان با پایانی عالی و بی نظیر این رمان رو استثنایی و خاص کرده اگه واقعا دوس دارین رمان زیبا و قشنگی رو بخونین که به دور از کلیشه نویسی های مد شده و رمانای ابکی باشه این رمان رو از دست ندین

  10. مریم گفت:

    من قبلا رمان در پس یک پایان از همین نویسنده رو خونده بودم. اتفاقا اون نسخه‌ی اول رمان در پس یک پایان هم به دلم نشست ولی اسارت نگاه محشر بود! این رمان خوب نبود! خارق العاده بود! بی‌نظیر بود! فوق‌العاده عالی بود! باور نمی‌کنم این یک رمان مجازی بود و چاپ نشده بود!
    از توصیف‌هاش گرفته تا دیالوگ‌هاش، شخصیت‌پردازی‌هاش و فضاسازی‌هاش همه و همه بسیار عالی و بی نقص بودند!
    قلم پخته و نثر روان نویسنده هم که جای خودش رو داشت.
    اگر از من که سال‌هاست رمان می‌خونم و اغلب ترجیح میدم چاپ شده بخونم، می‌شنوید حتماً این رمان رو مطالعه کنید! نویسنده با تلاش و زحمت زیادی بیش از هزار صفحه رمان پربار، با احساس و زیبایی رو نوشته ‌که نظیر نداره و به هیچ عنوان ایده‌ای تکراری نداره.
    خیلی لذت بردم از این رمان. جزء بهترین رمان‌های این سایت هست و تعجب می‌کنم چرا رمان‌های بچگانه و احمقانه‌ای که حتی ارزش مصرف اینترنت برای دانلود ندارن، بازدیدی بیشتر از این رمان که ارزش داره ساعت‌ها وقت صرف خوندنش بشه، دارند!
    پیشنهاد می‌کنم موقع خوندن این رمان قهوه بنوشید و از خوندنش غرق لذت بشید.

    منتظر بازنویسی در پس یک پایان و جلد سوم این مجموعه هم هستیم.
    با تشکر از نویسنده

  11. Setare گفت:

    فوق العاده بود!
    یکی از بهترین رمان‌هایی بود که در کل زندگیم خوندم!
    هم ایده‌ش جدید بود و هم قلم نویسنده پخته و هم نثرش خیلی روان بود! خیلی عالی بود، خیلی عالی!
    عاشق شخصیت ماکان شدم که یک مرد افسانه‌ای و خارق العاده نبود ولی واقعا مرد بود! عاشق آرزو شدم که با وجود تنها و منزوی بودنش، یک دختر خیلی قوی بود. عاشق عمه‌ی آرزو شدم که واقعا مثل یک مادر دوم بود برای آرزو. عاشق تک تک شخصیت‌های داستان شدم که تا عمر دارم فراموششون نمی‌کنم.
    واقعا نویسنده‌ی پر تلاش و با استعدادی این رمان رو نوشته، کاش روزی چاپ شده‌ی این رمان رو از کتاب‌فروشی‌ها بخریم. خیلی لذت بردم. از بهترین‌های مجازیه، اگر نخونید نصف عمرتون بر فناست.

    به نظرم خیلی عالیه که چنین رمان‌های پربار و با ارزشی اختصاصی سایتتون هست.

    در ضمن بی صبرانه منتظر بازنویسی جلد اول و جلد سومش هستم.
    فقط یک سوال دارم: در همین سایت بازنویسی جلد اول و جلد سوم منتشر میشن؟

    • PARISA گفت:

      سلام دوست عزیز
      ممنون از نظرات و لطفی که به سایت ما دارید 🙂
      بله از همین سایت منتشر میشن بازنویسی جلد اول در انجمن در حال تایپ هست

  12. Mahtab گفت:

    حدودا یکی ماهی هست که با خوندن این رمان مشغول هستم.
    اسارت نگاه رو در واقع دوستم به من پیشنهاد کرده بود و بعد از مطالعه‌ی کل این رمان اعتراف می‌کنم که بی شک یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه و اجتماعی هست که در این دوره‌ی زمانی نوشته شده! یک عشق عمیق و واقعی، داستانی پر از وقایع کوچک و بزرگ شادی آور و غمگین کننده، داستانی که آدم باهاش هم گریه می‌کنه و هم می‌خنده و هم از این پایان قشنگش خیلی لذت می‌بره!
    این رمان واقعا زیباست و به نظرم از دست دادنش اشتباه بسیار بزرگیه!
    بی صبرانه منتظر بازنویسی جلد اول و جلد سوم این رمان زیبا هستم‌.

  13. Hoorie گفت:

    عالی بود!
    واقعا ارزش وقت گذاشتن داشت!
    جز بهترین رمان های عاشقانه و اجتماعی هست که نخوندنش اشتباه محضه!
    تا به حال در فضای مجازی هیچ رمانی نخونده بودم که تا این حد قشنگ یک عشق واقعی رو به تصویر بکشه. این نویسنده به قدری فوق العاده این رمان رو نوشته که مخاطب مثل شخصیت زن اصلی، آرزو، عاشق شخصیت اصلی مرد داستان که ماکان هست میشه، با اینکه ماکان مردی خارق العاده زیبا و جذاب و غیره که دوستان نویسنده ی مجازی اغلب اشاره میکنند، نیست! توی این رمان نویسنده با قدرت زیادی که در قلمش داره کاری میکنه که مخاطب عاشق ماکان بشه که یک مرد با ظاهر معمولیه ولی نماد یک مرد واقعیه! توی این رمان مخاطب میتونه عاشق شدن رو به معنای واقعی کلمه یاد بگیره و بفهمه که لازمه ی عشق، ظاهر بی نقص و عالی طرف مقابل نیست!
    از واقع بینانه بودن رمان هم خیلی خوشم اومد!
    اگر همین رمان رو به کلیشه نویس ها میدادن، نه تنها ماکان رو یک مرد خوش قیافه ی چشم روشن و خوش تیپ و به قول امروزی سیکس پک و البته مغرور و از خود راضی نشون میدادن و آرزو میشد یک دختر شیطون و پرروی احمق، بلکه جوری مینوشتن که آرشیدا به اجبار باباش با سامان زوری ازدواج کنه!
    لذا باید همه ی دخترها این رمان رو بخونن تا دیدشون راجع به حقیقت عشق و واقعیت جامعه به طور منطقی جهت بگیره.

    خلاصه که خیلی عالی بود در یک کلام!
    اگر واقعا دنبال رمان عاشقانه و اجتماعی خوب میگردید برای مطالعه، حتما اسارت نگاه رو مطالعه کنید.
    یا حق

  14. مینو گفت:

    این رمان عالیه!
    عاشقش شدم!
    هر کی نخونه واقعا ضرر کرده!
    فقط میگم میشه زودتر بازنویسی جلد اول رو بذارید برای دانلود؟
    جلد سوم رو هم همینطوررر!
    خیلیی قشنگ بود من طاقت ندارم صبر کنم 🙁
    راستی من نسخه ی اول در پس یک پایان رو دانلود کردم ولی چون نویسنده گفته بازنویسی شو بخونیم منتظرم بازنویسیش بیاد.
    خواهشا زودتر بذارید خیلی دوست دارم بخونمش!

    راستی من بین شخصیت ها علاوه بر آرزو و ماکان، آرش رو هم خیلییی دوستش داشتم! همینطور اگنس رو! میگم حالا که آرش از اگنس خوشش اومده، نمیشه جلد چهارم هم نوشته بشه که آرش و اگنس به هم برسن؟ مثلا مامان و بابای آرزو هم بیان لندن که آرش هم بیاد و بتونه با اگنس ازدواج کنه! آخه خیلییی دوستشون داشتم… آرش نمک داستان بود و دلم میخواد به اگنس برسه ^-^

    راستی من لارا و ادوارد و اریکا و جولین اسمیت رو هم خیلیی دوست داشتم!! همینطور مارتا و مارتین تپل رو!!
    خیلی این رمان عالی بود! خیلی دلم میخواد بقیه ی جلدهاش رو هم بخونم.
    لطفا زودتر بذاریدشون برای دانلود چون نویسنده گفته از همین سایت دانلود کنیم!
    مرسی!

  15. Fateme گفت:

    تا به حال برای رمانی نظر نذاشتم ولی این رمان واقعا برای من فرق داره.
    من حدودا یک ماه و نیم پیش مطالعه‌ ی این رمان رو به پایان رسوندم ولی به قدری موقع خوندن این رمان احساس آرامش و عشق میکنم که هنوز هم دارم برای بار سوم، هر وقت نگرانم یا دلم میگیره مطالعه ش میکنم و آروم میشم. نویسنده ی این رمان به قدری این رمان رو از عمق قلب و وجودش نوشته که مخاطب با تمام وجود رمان رو مثل بخشی از زندگی خودش حس میکنه و به کسی مثل من که زندگی پر تشنجی داره، آرامش خیلی زیادی میبخشه!
    واقعا ممنونم از نویسنده ی این رمان بسیار زیبا که با پردازش شخصیت درون ریز و منزوی آرزو و شخصیت آروم و حمایتگر ماکان، یک عاشقانه ی ناب و لذت بخش ساخته…
    برای من این رمان، بهترین رمان مجازی بود که خوندم، باهاش لبخند زدم، اشک ریختم، خندیدم، گریه کردم، هیجان زده شدم، و در تمام رمان آرامش فوق العاده ای رو تجربه کردم.
    خیلی ممنونم بابت این رمان زیبای سایتتون
    بی صبرانه منتظر انتشار بازنویسی در پس یک پایان و جلد سوم این مجموعه هستم.
    با تشکر

  16. Mandana گفت:

    محشر بود؛ واقعا محشر!
    من همیشه فکر می‌کردم در مجازی، اسطوره بهترین رمان عاشقانه ست که تا به حال نوشته شده ولی با خوندن اسارت نگاه به این نتیجه رسیدم برای من اسارت نگاه بهترین رمان عاشقانه و اجتماعی بود که در کل زندگیم خوندم!
    خیلی عالی بود و پر از احساسات مختلف!
    قلم نویسنده به قدری پخته ست که آدم تمام احساسات شخصیت اصلی آرزو رو با تمام وجود خودش هم حس می‌کنه. از شخصیت ماکان که بهترین مکمل عشقی برای آرزو بود هم هر چی خوب بگم کم گفتم.
    به نظر من اسارت نگاه یک رمان عاشقانه‌ی بسیار زیبا و البته آموزنده هست که همه‌ی دخترهایی که به رمان‌های عاشقانه علاقه دارند باید مطالعه کنند تا دید درست و خوبی از عشق پیدا کنند.
    خیلی لذت بردم، دوست دارم زودتر بازنویسی جلد اول و جلد سوم هم بیاد که بتونم بخونم.
    مرسی از این رمان زیبای سایت خوبتون

  17. Robina گفت:

    فوق العاده ست!
    لازم به ذکر دونستم بگم قبلا نسخه ی اول رمان در پس یک پایان از همین نویسنده رو خوندم ولی این کجا و آن کجا!
    با این که نسخه ی اول رمان در پس یک پایان با ضعف های بسیار زیاد و محتوای نه چندان با ارزشی و قلم نه چندان پخته ای منتشر شده بود، باید بگم نویسنده تمام اون کم کاری ها رو در اسارت نگاه جبران کرده!
    این رمان واقعا عالیه! اصلا رمانی فرای کلمه‌ی عالی، یک رمان عاشقانه و اجتماعی پر محتوا، احساسی و آرام و زیبا با توصیف‌های کافی، دیالوگ‌های تفکر برانگیز و البته قلمی پخته هست که تضمین میکنم نظیرش رو در فضای مجازی نخواهید یافت!
    واقعا رمان بی نظیریه و نخوندنش اشتباه بسیار بزرگیه،
    من پیشرفت نویسنده رو به شدت تحسین میکنم و شدیدا منتظر هستم بازنویسی رمان در پس یک پایان منتشر بشه و این بار با قلم پخته ی این نویسنده که از تجربه ی قبلش بسیار درس گرفته و بهبود خیلی زیادی داشته، بخونم.

    ممنون بابت این رمان زیبا
    واقعا عالی بود و بی تکرار!

  18. هانیه صادقی گفت:

    این رمان فوق العاده‌ست!
    اصلا شبیه این رمان توی مجازی پیدا نمی‌کنید!
    عالیه، بی نظیره! درست مثل کتاب‌های عاشقانه‌ی غربی احساسی و دلنشین و آروم و البته با قلمی مثل قلم نویسنده‌های بزرگ اجتماعی، پر مفهوم و تفکر برانگیز!
    چقدر این رمان قشنگ و حساب شده به برخورد بین تفکرات متفاوت پرداخته و نظریه‌ی عشق تکمیل کننده رو به خوبی نشون داده!
    با این‌که رمان طولانیه ولی من از دیروز صبح که شروع کردم، تا همین الان که تمومش کردم، اصلا نتونستم و دلم نیومد زمین بذارمش. البته هیجان رمان‌های پر هیجان رو نداره ولی یک کشش و گیرایی خاصی داره که آدم دلش نمیاد تا آخرش رو نخونه.
    خیلی لذت بردم، واقعا عالی بود!
    واقعیتش تا حالا به جز سه تا رمان مجازی که دوستانم پیشنهاد کرده بودند، هیچ رمان مجازی دیگه‌ای نخوندم چون به چاپی‌ها علاقه‌مندتر از مجازی‌های کم کیفیت هستم ولی اسارت نگاه از همه‌ی همون رمان‌های مجازی که خوندم عالی‌تر بود!
    حیفه از دستش بدین! واقعا شاهکاره در یک کلام!
    منتظر بازنویسی جلد اول و جلد سوم رمان هم هستیم.
    خیلی ممنون از این رمان بی نظیر و دلنشین!

  19. Soozi گفت:

    رمان خیلی قشنگی بود و از خوندنش لذت بردم.
    فقط اگر ماکان یک ذره خشن تر بود بهتر میشد. آخه دیگه ماکان زیادی مرد آروم و خوب و مودبی بود و اصلا به جز اون یک بار که آرزو خیلی عصبانیش کرد و بهش سیلی زد دیگه کمتر از گل به آرزو نگفت! نه که بگم ماکان بد بود ولی دیگه زیادی کوتاه میومد و گاهی حس میکردم اعصابم خرد میشه از اینکه آرزو هی روی اعصاب ماکان راه میره ولی ماکان زیادی منطقی برخورد میکنه. آخه مرد باید جذبه و ابهتشو با نشون دادن عصبانیتش اثبات کنه.
    در کل اینا رو نگفتم که بگم رمان بدیه ولی به نظرم اگر ماکان خشن تر و مغرورتر بود، رمان هیجان بیشتری داشت.
    اما در کل عاشقانه ی قشنگی بود.
    ممنون

  20. DiamonD گفت:

    @soozi
    بعد از قرونی یکی پیدا شده داره یه مرد معمولی رو با یه اخلاق نرمال و بدون خودبزرگ بینی به تصویر میکشه، باز بگیم مردش چرا مغرور و خشن نبود؟!
    اقا نمی شه که همه مغرور و خشن باشن! :/ مردی که عشقش تو مشتش باشه، می خوام اصن عاشق نشه. یعنی چی که مرد بخواد با داد و بیداد به طرف بفهمونه که دوستش داره؟
    این مدل شخصیتا هم دارن کلیشه می شن، نهایت فقط تو رمانای پلیسی (تاکید دارم که رمانای پلیسی درست حسابی، نه این ماموریتی مسخره ها که اخرش با هم ازدواج می کنن) به کار برده بشه نه یه رمان عاشقانه ی اروم.

  21. Beheshte گفت:

    در یک کلام عالی بود!
    خیلی طولانی بود و اولش شک داشتم ارزش داره این همه وقت بذارم بخونمش یا نه ولی نظرات رو که خوندم انگیزه گرفتم دانلود کنم و کامل بخونمش. بعد از اینکه کلش رو خوندم تازه برگشتم برای بار دوم هم خوندمش. این رمان به قدری توصیف‌هاش کامل اند و دیالوگ‌هاش آموزنده‌اند که آدم مثل یک فیلم که نه، واقعا عین یک دوره از زندگی خودش تجربه‌ش می‌کنه. یک امتیاز فوق العاده‌ش هم اینه که موقع خوندن متن رمان آدم احساس آرامش عجیبی می‌کنه که باعث میشه دلش نخواد رمان رو رها کنه.

    خیلی از این رمان لذت بردم. اگر از من که رمان‌های عاشقانه و اجتماعی خوب زیاد خوندم بپرسید بهترینشون کدومه؟ بی شک میگم اسارت نگاه.

    منتظر بازنویسی جلد اول و جلد سوم هم هستم.
    با تشکر

  22. عاطفه گفت:

    تمام این رمان زیبا رو با دل و جان خوندم.
    در توصیف رمان اسارت نگاه فقط یک جمله‌ی دو کلمه‌ای می‌تونم بگم:
    ” معرکه است! ”
    غیر ممکنه شبیهش رو پیدا کنید، بس که فوق العاده و بی نظیره!

    بی صبرانه منتظر بازنویسی جلد اول و جلد سوم هستم.
    سپاس فراوان!

  23. Setare گفت:

    @PARISA
    ببخشید من نمی‌دونم این که توی انجمن در حال تایپه یعنی چه جوریه؟
    یعنی ما میتونیم بخونیمش؟ میشه بگید اگر میشه بخونیم چجوری بخونیم؟
    راستش من یک ماهه منتظرم بازنویسی جلد اول بیاد ولی نمیاد!
    دیگه طاقت ندارم واقعیتش… میشه بگید چطوری میشه زودتر بخونمش؟

  24. Delnia گفت:

    @Setare
    لینک رمان در پس یک پایان بازنویسیش توی انجمن یک رمان اینه عزیزم، می‌تونی وارد لینک بشی و رمان رو بخونی. این لینک:
    https://forum.1roman.ir/threads/29515/

  25. Setare گفت:

    @Delnia
    مرسی عزیزم، همه پستایی که تا حالا توی انجمن گذاشتن رو خوندم عالیه!
    عاشقش شدم! فقط خیلی سخته آنلاین خوندن
    تازه کاش نویسنده تندتر پست بذاره
    الان دارم در پس یک پایان رو از انجمن می‌خونمش ولی وقتی هم کامل شد باید دانلود کنم و از اول کامل بخونمش
    میشه به نویسنده بگید زودتر کاملش کنه؟ خیلی منتظرم من
    عالیه واقعا عالیه!

  26. سحر گفت:

    فوق العاده عالی بود!
    واقعا لذت بردم.
    بهترین رمان مجازی بود که توی کل زندگیم خوندم.
    قلم نویسنده ش خیلی پخته ست. به من همون حس قلم امیلی برونته توی رمان بلندی های بادگیرش که خوندم رو میده.
    به نظر من که واقعا عالی بود. اگر هم چاپ میشد حاضر بودم پول بدم بخرمش.
    ممنون از این رمان خوبتون

  27. آمنه گفت:

    از دو روز پیش که مطالعه ی این رمان رو آغاز کردم تا چند دقیقه ی پیش که مطالعه ش به پایان رسید، لحظه به لحظه غرق احساس لذت و آرامش شدم.واقعا رمان زیبایی بود و من به شدت از مطالعه ش خوشحالم.چه ایده ی جالبی،چه قلم پخته ای و چه دیالوگ ها و توصیف هایی! چه قدر موضوع داستان و شخصیت های رمان عالی بودند!
    من در دوران نوجوانی خودم رمان های مجازی زیادی مطالعه کردم اما چند سالی هست که فقط بعضی کتاب های چاپ شده رو مطالعه میکنم. این رمان رو هم خیلی اتفاقی به خاطر نظرات خوبی که داشت و خلاصه ی متفاوتی که داشت مدت ها پیش دانلود کردم و به تازگی فرصت مطالعه ش رو پیدا کردم.
    الان هم اگر بخوام بهترین رمان عاشقانه و اجتماعی مجازی که خوندم رو معرفی کنم، بی شک رمان اسارت نگاه رو معرفی می‌کنم.
    منتظر جلدهای دیگر این رمان هم هستم.
    با تشکر

  28. Sare گفت:

    واقعا محشر بود!
    از روان بودن نثرش گرفته تا جمله بندی های صحیح و پختگی قلم و توصیف های کامل و دیالوگ های مفهومی ، به نظرم بهترین رمان مجازی بود که من خوندم.
    خیلی قشنگ و با احساس بود و با تمام وجودم زندگی آرزو رو مثل خودش لمس کردم.به حدی که حتی فضای ایتالیا و انگلیس اومده بود توی ذهنم و اون کریسمس های قشنگشون و … در کل همه چیز عالی بود و من به شدت این رمان رو پیشنهاد می کنم.حسی که از این رمان گرفتم رو تا به حال از هیچ رمان دیگه ای نگرفتم.
    منتظر بازنویسی در پس یک پایان و جلد سوم هم هستم.
    با تشکر

  29. آتنا گفت:

    واقعا عاشق اسارت نگاه شدم
    تا حالا پنج بار کامل خوندمش و هر بار لذت بردم
    ولی وقتی نسخه ی اول در پس یک پایان رو دانلود کردم واقعا خوشم نیومد!
    میشه زودتر بازنویسی در پس یک پایان رو بذارید؟
    من خیلی وقته منتظرم بازنویسیش بیاد و نسخه ی اول در پس یک پایان هم به خوبی اسارت نگاه نبود!
    اما اسارت نگاه عالی بود! عالی بود!

  30. Sheida گفت:

    عالی بود!
    واقعا عالی!
    بین هزار و خرده ای رمان عاشقانه که خوندم اعتراف میکنم اسارت نگاه بهترین بود بهترین!
    واقعا خیلی پخته و بی نقص بود.
    تا به حال هیچ رمان عاشقانه ای به خوبی این رمان نخوندم!
    واقعا دم نویسنده گرم!!
    منتظر بقیه رمانای این نویسنده هم هستیم
    ممنون از این رمان فوق العاده

  31. عالیه گفت:

    واقعا بی نظیر و خارق العاده بود!
    اصلا جای حرف و انتقادی نداشت با اینکه خیلی ها به من میگن که خیلی زیادی سخت میگیرم و از هر رمانی که میخونم ایرادهایی میگیرم ولی این رمان جز بهترین و با کیفیت ترین رمان هایی بود که خوندم.دلم میسوزه برای ایرانی بودن نویسنده ش که این همه زحمت کشیده و رمان طولانی ش رو اونم به این پختگی و قشنگی و آموزنده ای رایگان پخش کرده در حالی که اگر یک نویسنده ی خارجی بود ، ناشرهای خارجی کتابشو روی سرشون میذاشتن
    امیدوارم موفقیت های روز افزون نویسنده رو ببینم
    منتظر آثار بعدی نویسنده هم هستیم
    ممنون بابت این رمان زیبا

  32. Mehri گفت:

    رمان‌های زیادی از این سایت دانلود کردم و الحق تعدادی از اون‌ها واقعا خوب بودن اما به نظرم بهترین رمان این سایت اسارت نگاه بود.
    واقعا عالی بود!خیلی لذت بردم
    باید دست مریزاد گفت به نویسنده ش با این قلم پخته و رمان فوق العاده
    منتظر بقیه ی کتاب های این نویسنده هم هستیم.

  33. Mona گفت:

    واقعا عالی بود!
    خیلی لذت بردم… خیلی زیاد!

  34. Kazhal گفت:

    محشر بود!
    بهترین رمان عاشقانه اجتماعی بود که خوندم.
    منتظر بقیه ی آثار این نویسنده هستم
    مرسی از شما

  35. فاطمه گفت:

    فوق العاده بود!
    به نویسنده ی این رمان میشه گفت صاحب سبک عاشقانه
    من رمان فراموشی مادربزرگ ایشون رو هم خونده بودم ولی اسارت نگاه دیگر چیزی بود. خوشم میاد از دیدگاه نویسنده نسبت به عشق و مردها، خوشم میاد عشق داستان هاش با حمایت و امنیت و آرامش همراهه.
    من واقعا از اسارت نگاه لذت بردم. عشق بین آرزو و ماکان که در رمان اسارت نگاه بود، در هیچ رمان دیگری به این صورت نبود. تعریف بُعد آرامش از عشق واقعا مناسب روحیات آرزو بود و بسیار جالب و خلاقانه بود، طوری که در هیچ رمان دیگری ندیدم. البته امیدوارم اون دسته دوستان که اسم خودشون رو گذاشتن نویسنده ولی فقط مقلّد اند، از این رمان تقلید نکنند و باز مد نکنند که همه یک مدت این شکل بنویسند چون این ایده ی عاشقانه واقعا ناب و بی تکرار و نوآوری همین نویسنده ست.
    امیدوارم روزی چاپش کنین چون واقعا ارزش داره بین عاشقانه ها بی شک جزء بهترین هاست.
    منتظر بقیه ی آثار این نویسنده هم هستیم.

  36. محیا گفت:

    واقعا عالی بود! خیلی عالی بود! خیلی خیلی عالی!
    بهترین رمان عاشقانه ای بود که در فضای مجازی خوندم.
    اگر از من که بیش از هزار تا رمان عاشقانه مجازی خوندم بپرسید میگم نخوندن این رمان اشتباه بزرگیه!
    خیلی خیلی پیشنهادش می کنم و
    منتظر بقیه ی رمان های این نویسنده هستم.
    ممنون از سایت خوبتون

  37. نیوشا گفت:

    فوق العاده بود!
    هر چی ازش خوب بگم کم گفتم
    بهترین و جدیدترین ایده عاشقانه با بهترین قلم ممکن
    واقعا کار نویسنده ش حرف نداره
    بازنویسی در پس یک پایان و تلالوی یک تبسم رو کی میذارید روی سایتتون که بتونیم دانلود کنیم؟

    راستی ممنونم از سایت خوبتون
    رمانای جالبی از این سایت دانلود کردم که بی شک بهترینشون اسارت نگاه بود.

  38. maral گفت:

    عالی بود!
    من رمانای مجازی زیادی خوندم ولی اعتراف میکنم تا به حال رمان عاشقانه و اجتماعی به این قشنگی نخونده بودم!
    واقعا بهترین و جدیدترین و پخته ترین و لذت بخش ترین رمانی بود که خوندم حتی با اینکه تا نزدیک به اواخرش هیجانش خیلی زیاد نبود و رمان نسبتا آرومی بود ولی واقعا محشر بود.
    منتظر بقیه رمانای این نویسنده هم هستم
    مرسی از سایت خوبتون

  39. مهدیه احمدی گفت:

    طبق نوشته هایی که ازت دیدم قطع بهدیقین رمانت ماندگاره و حتما وقت میزارم میخونمش

  40. Nona گفت:

    رمان بسیار زیبایی بود و واقعا از مطالعه ش لذت بردم.
    با این‌که رمان تا جایی که جنی وینسنت و پدر ماکان به طور معمایی وارد داستان شدن، هیجان کلی ش خیلی زیاد نبود اما واقعا لذت بخش بود. از دیالوگ ها گرفته تا توصیف های کامل و البته موضوع جالب و شخصیت پردازی های پخته ی رمان، همه و همه این رمان رو به رمان بسیار زیبایی تبدیل کرده بودند.
    فقط برای من یک سوال پیش اومد که بی جواب موند تا آخر رمان و اون این بود که طبق آنچه در داستان خوندیم، پدر آرزو که ایرانی فرانسوی بود و همه ی اعضای خانواده ش از جمله عمه ی آرزو مسیحی بودن و حتی خود آرزو مسیحی بود اما نامادری آرزو مسلمون بود، هر چند در رمان به دین پدر آرزو اشاره نشد ولی برام سوال شد واقعا اگر بابای آرزو مسیحی باشه، عقدش با زن مسلمون باطله پس چجوری زنش مسلمون بوده؟
    البته شاید باید جلد اول رو بخونم و بابای آرزو شاید اصلا مسیحی نباشه ولی دیگه برام این سوال پیش اومد توی همین جلد

  41. سعیده گفت:

    عالی بود!
    واقعا حرف نداشت!
    بهترین رمانی بود که خوندم
    اونقدر خوب بود که سه بار خوندمش و یک بار خوندنش برام کم بود.
    خیلی لذت بردم از این رمان زیبا
    دستتون درد نکنه

  42. زهرا گفت:

    الحق که عالی و بی نظیر بود!
    اونقدر این رمان پخته بود که کاملا معلوم بود نویسنده ش مثل بقیه نویسنده های مجازی یک دختر نوجوان خیال پرداز نیست.
    خیلی از خوندنش لذت بردم. با تمام وجود از نویسنده ش تشکر میکنم و منتظر بقیه ی آثارش هم هستم.
    سپاس بابت تلاش و زحمت شما

  43. Mina گفت:

    اولین باره که بین رمان های مجازی یک رمان درست و حسابی پیدا میکنم.
    البته من چون رمان های زیادی خوندم هیچ وقت با اغراق نمیگم رمانی عالیه و بی نقصه و اینجور اغراق ها، چون در همه ی رمان های ایرادهایی هستن که از میزان خوب بودن اون ها کم کنه.
    با این حال این رمان به نظرم واقعا جالب و برجسته بود و این نظر رو گذاشتم که بگم هر قدر هم خواننده ی سختگیری باشید، امکانش خیلی کمه که از این رمان خوشتون نیاد.
    هم موضوعش، هم توصیف هاش، هم دیالوگ هاش، هم فضاسازی و شخصیت پردازی هاش و هم جنبه ی عاشقانه و اجتماعی رمان، همه و همه از سطح بالایی برخودار بودند. به نظرم جزء معدود رمان های ایرانی بود که میشد بهش گفت یک رمان خوب و پخته که ارزش وقت گذاشتن رو داره.
    از نویسنده بابت تلاششون و از سایت بابت انتشار این رمان سپاس گزارم.
    منتظر موفقیت های بزرگتر نویسنده در رمان های بعدیشون هستم.
    امیدوارم بازنویسی رمان در پس یک پایان هم به خوبی اسارت نگاه باشه.
    خسته نباشید.
    با تشکر

  44. sama گفت:

    سلام واقعا عالی بود باید بگم محشر بود یکی از بهترین رمانهاییه که خوندم ممنون از قلم زیباتون در ضمن بدر ارزو مسلمون بود در جلد در بس یک بایان بیان کرده من بی صبرانه منتظر جلد سوم این رمان هستم ممنون بابت انتشار رمان زیباتون

  45. Amy گفت:

    واقعا معرکه بود!
    غیر ممکنه رمان عاشقانه‌ی مجازی بهتر از این رمان پیدا کنید. این رو از منی که پنج ساله رمان های مجازی دانلود میکنم و میخونم بشنوید که واقعا شاهکاره!
    دست مریزاد به نویسنده
    واقعا عالی بود!

  46. Ziba گفت:

    خدایی عالی بود!
    واقعا عالی بود… عالی!
    بهترین رمان عاشقانه بود که خوندم
    این نویسنده باز هم رمان عاشقانه نوشته؟
    میشه معرفی کنید؟

  47. روشنک.ا گفت:

    با عرض سلام و احترام خدمت همگی مخاطبین عزیز و گرامی رمان اسارت نگاه که لطف زیادی کردند و رمان رو کامل مطالعه و بنده رو از نظرات ارزشمندشون در این صفحه بهره‌مند کردند.
    اول باید خدمتتون عرض کنم که تمام نظرات رو بیش از پنج بار تا حالا خوندم و هر بار خوندنشون انگیزه و امید بسیار زیادی برای ادامه‌ی راه نوشتن رمان به من داد.
    می‌خوام اعتراف کنم که داشتن چنین مخاطب‌هایی و دیدن چنین رضایت‌هایی واقعا مایه‌ی افتخار و خوشحالی بنده هست؛ طوری که در پوست نمیشه گنجید! ^.^
    متاسفانه به دلیل زیاد بودن تعداد نظرات، امکانش نبود که تک تک نظرات رو جداگانه پاسخ بدم اما حرفی هست که بگم و اون این هست که از همگی عزیزانی که وقت صرف مطالعه و نظر گذاشتن برای رمان اسارت نگاه کردند، بی نهایت سپاس‌گزارم.
    فکر کردم ضمن سپاس‌گزاری، نیاز هست به سوالات شما پاسخ بدم.
    اولین سوال مشترک شما درباره‌ی بازنویسی در پس یک پایان و جلد سوم بود. دوستان باید عرض کنم که بنده فعلا مشغول نوشتن بازنویسی در پس یک پایان هستم که کاملا با نسخه‌ی اولیه‌ی اون متفاوت هست و چون این رمان بسیار طولانی هست، مدت زمان زیادی برای تایپ کامل اون نیاز هست و شاید تا ماه‌ها بعد برای دانلود آماده نشه. با این حال می‌تونید به صورت در حال تایپ در انجمن یک رمان مطالعه‌ش کنید و با عضویتتون در انجمن از ما حمایت کنید. این هم لینک رمان در حال تایپ بازنویسی در پس یک پایان هست:
    https://forum.1roman.ir/threads/29515/

    از این جهت که رمان نوشتن بسیار وقتگیر و دشوار هست، تا زمانی که بنده تایپ بازنویسی در پس یک پایان رو به اتمام نرسونم، جلد سوم این مجموعه‌ی بنده تایپ و منتشر نخواهد شد. پس از شما خواستارم صبور باشید و ما رو دنبال کنید.

    در مورد سوالی که یکی از دوستان برای شخصیت‌های آرش و اگنس پرسیدند باید بگم هر حس علاقه‌ی خوشایندی لزوماً منجر به ازدواج نمیشه، علاوه بر اینکه در مورد این دو شخصیت، حس آرش به اگنس بیشتر یک نوع خوش آمدن ساده بود و نمیشه انتظار داشت با هم ازدواج کنند.

    در مورد سوالی که یکی از دوستان درباره‌ی دین پدر آرزو پرسیدند، باید بگم بهتره نسخه‌ی بازنویسی شده‌ی رمان در پس یک پایان رو مطالعه کنید اما خلاصه بگم پدر آرزو مسیحی نبود، مسلمان صوری بود.

    در مورد تاریخ دقیق انتشار دیگر جلدهای رمان متاسفانه نمی‌تونم پیش بینی کنم دقیق در چه تاریخ‌هایی دیگر جلدها منتشر خواهند شد و در مورد دیگر آثار بنده میشه گفت فراموشی مادربزرگ و نسخه‌ی اول رمان در پس یک پایان(که پیشنهاد می‌کنم مطالعه‌ش نکنید بلکه به جاش نسخه‌ی بازنویسی شده رو مطالعه کنید.)

    بار دیگر از همگی شما تشکر می‌کنم که وقت گرانبهاتون رو صرف رمان بنده کردید و امیدوارم به قدری مفید و فرهنگ ساز ظاهر شده باشه که لایق ادامه‌ی توجه و زمان شما برای جلدهای دیگر هم باشه.

    سپاس از همراهی تک تک شما عزیزان

  48. Leili گفت:

    من این رمان رو سه ماه پیش خوندمش و همین دیشب برای بار دوم تمومش کردم و اومدم اینجا نظر بذارم که نظر نویسنده رو هم دیدم!
    روشنک جان هیچ راه ارتباطی با شما وجود نداره؟
    من واقعا از رمان ها و قلمتون خیلی خیلی خوشم اومده یعنی میخوام بگم عالی در حد یک الگوی واقعی! خلاق ترین و بهترین نویسنده ی عاشقانه و اجتماعی ایرانی هستی و این رو رمان اسارت نگاه که خوندم اثبات کرد و هنوز هم میگم محشر بود!
    راستش من خودم خیلی دوست دارم از ایده ای که توی ذهنم دارم یک رمان عاشقانه بنویسم توی کانال تلگرامم ولی نمیدونم چی کار کنم خوب در بیاد.دوست دارم ازتون کمک بگیرم چون واقعا کارتون حرف نداره و تنها نویسنده ی ایرانی در عصر حاضر هستین که کتابش رو خیلی قبول داشتم و خوشم اومد.
    ممنون میشم جواب منم بدید خواهش میکنم

  49. روشنک.ا گفت:

    @Leili
    سپاس از محبت و لطف فراوانت عزیزم!
    واقعا خیلی به بنده لطف دارید. برای این منظور شما کافیه داخل انجمن یک رمان عضو بشید و بعد به راحتی می‌تونید نه تنها با بنده، بلکه با نویسنده‌های بسیار خوب و برجسته‌ی دیگری هم ارتباط برقرار کنید و از آموزش‌های نویسندگی در انجمن بهره‌مند بشید.
    خوشحال میشیم در خدمت شما باشیم دوست عزیز ^.^

  50. ماری گفت:

    واقعا عالی بود!
    خیلی منتظر بقیه جلدای رمانم
    کاش زودتر تایپش رو تموم کنید روشنک خانوم
    شما قلمی که دارید که هیچ نویسنده ی دیگه ای توی این دوره زمونه نداره.خیلی مشتاقم بقیه آثارتونم بخونم پس لطفا تا میتونید بازنویسی در پس یک پایان رو سریع تر بنویسید تا تموم بشه و ما بتونیم بخونیم.
    منتظر هستیم برای خوندن بقیه کتاب هاتون نویسنده ی عزیز

  51. میترا گفت:

    بسیار عالی بود!
    واقعا حرف نداشت!
    من که خدایی بهتر از رمان اسارت نگاه بین رمان های فضای مجازی ندیدم.
    تازه به نظر من رمانش از خیلی از چاپی ها هم بهتر بود.
    منتظر بقیه رمان های این نویسنده هم هستیم.
    خدا قوت!

  52. Vadly گفت:

    محشر بود
    یکی از بهترین رمان ها که اگر نخونید بدجور ضرر کردید و غیر ممکنه شبیه این رمان پیدا کنید
    مرسی از نویسنده عزیز

  53. نسرین گفت:

    عالی بود!
    بهترین کاری که توی نوروز ۹۸ انجام دادم این بود که این رمان فوق العاده رو خوندم.
    دست مریزاد!
    قلم نویسنده ش حرف نداره!
    لطفا در پس یک پایان رو هم زودتر بذارید برای دانلود تا تعطیلات تموم نشده بخونمش
    مرسی ازتون
    یا حق

  54. نسرین گفت:

    سلام
    تعطیلات نوروز داره تموم میشه
    هر روز هم اومدم سایتتون رو چک کردم بیینم بازنویسی در پس یک پایان رو گذاشتین یا نه که دیدم هنوزم نذاشتین و تعطیلات داره تموم میشه :'(
    میشه خواهش کنم زودتر در پس یک پایان رو بذارید برای دانلود؟

  55. Mary گفت:

    Awlii bood
    Doosesh dashtam
    Mersii vase in roman

  56. روشنک.ا گفت:

    @ماری , @میترا , @Vadly
    ممنون از لطفتون عزیزان،
    بسیار خوشحال هستم که رمان مورد پسند و رضایت شما، مخاطبین گرامی، واقع شد.
    بازنویسی جلد اول در حال تایپ هست و بنده تمام سعی خودم رو می‌کنم که هر چه سریع‌تر تایپش رو به اتمام برسونم ولی چون بحث کیفیت هم مطرح هست، از طرفی رمانی بسیاری طولانی هست، از بنده زمان زیادی می‌بره اما از شما می‌خوام برای کامل شدن نسخه‌ی جدید رمان در پس یک پایان کمی صبور باشید و یا عضو انجمن یک رمان بشید و این رمان رو به صورت آنلاین و در حال تایپ دنبال کنید.

    @نسرین
    دوست عزیز، خیلی سپاسگزارم از زمانی که صرف رمان بنده کردید و خوشحالم مورد پسندتون واقع شد.
    من شما رو به خاطر محدودیت زمانی در مطالعه‌ی رمان‌ها به خوبی درک می‌کنم و خودم هم بسیار خوشحال می‌شدم اگر رمان در پس یک پایان در دوران تعطیلات برای مطالعه‌ی شما آماده می‌شد اما نوشتن یک رمانِ طولانی و ویرایش اون، امری زمان بر هست و ماه‌ها و حتی گاهاً بیش از یک سال زمان می‌بره‌. لذا از شما خواستارم برای رمان بعدی کمی صبور باشید.

    @Mary ممنون از لطفتون، رضایتتون مایه‌ی افتخار بنده هست.

  57. لالا گفت:

    عالی بود!
    دستتون درد نکنه ، من که واقعا از مطالعه ی این رمان زیبا لذت بردم و به همه ی دوستان علاقه مند به رمان های عاشقانه ی خوب پیشنهادش میکنم.

  58. نیکی گفت:

    به نظرم زیاد اغراق در تعریف دوستان شده بود چون متن به شدت ضعیفی داشت و اینکه کسانی که از ارامنه هستند من که نشنیدم و ندیدم اسم هایی مثل آرمان. آرزو. نفس .ارمیتا و…داشته باشند

  59. روشنک.ا گفت:

    @لالا
    ممنون از لطفت بی نهایتتون،
    بسیار خوشحال هستم که باب میل شما بوده.

    @نیکی
    سلام دوست عزیز. سپاس بابت وقتی که صرف مطالعه‌ی رمان بنده کردید.
    از اون جایی که من مایل هستم دقیق ایرادهای رمانم رو بدونم تا در دفعات بعد برطرفشون کنم، از شما می‌خوام که دقیق به بنده بگید منظورتون از متن ضعیف چیه؟
    آیا منظور شما ضعف در توصیف‌ها هست و یا دیالوگ‌ها از سطح خوبی برخوردار نبودند؟ آیا روند رمان تند یا کند بود و یا استفاده از واژه‌های نابه‌جا و نادرستی رو در رمان مشاهده کردید؟
    لطف کنید دقیق به بنده بگید در کدام بخش‌های رمان این ایرادهای فاحش رو دیدید تا بنده سعی کنم در آثار بعدیِ خودم اون‌ها رو اصلاح کنم.

    در ضمن یک سوال از شما داشتم: کجای این رمان گفته شده این خانواده ارمنی بودن؟! شما اصلا کلمه‌ی ارمنی یا ارامنه دیدید توی رمان؟ اگر دیدید والا خوشحال میشم به منم بگید چون من که چنین چیزی در این رمان ننوشتم!
    محض اطلاع هم شایان ذکر هست که همه‌ی مسیحی‌های کشور ایران ارمنی نیستند، بلکه فقط بعضی از اون‌ها ارمنی هستند. خوب هست که کمی با اطلاعات بیشتر نظر بدید. 🙂

  60. Selin گفت:

    انصافا عالی بود!
    من که واقعا لذت بردم.
    همه چیزش به جا و مناسب بود. ز داستان زیباش و توصیف ها و دیالوگ هاش گرفته تا نثر رمانش همه و همه عالی و بی نقص!
    مرسی بابت این رمان بی نظیر

  61. مهتاب گفت:

    در یک کلام عالی بود…
    واقعا ارزش وقت گذاشتن داشت.
    ممنون از این رمان زیبا!
    منتظر بقیه آثارتون هستیم نویسنده ی عزیز

  62. آتنا گفت:

    چه زمانی بازنویسی در پس یک پایان رو برای دانلود میذارید؟
    ما چقدر دیگه باید منتظر بمونیم خب؟ 🙁

  63. Anti گفت:

    رمان بسیار زیبایی بود!
    واقعا ممنون
    لطفا باز هم از این نویسنده رمان بذارید

  64. شکیلا گفت:

    اسارت نگاه بسیار عالی و بازنویسی در پس یک پایان بسیار هم عالی تر!
    دوستانی که میخواید بازنویسی در پس یک پایان رو بخونید از همین لینکی که نویسنده اینجا گذاشته وارد بشید قشنگ میرید داخل همون لینکی که رمان در حال تایپ در پس یک پایان هست.من هم همین طوری دارم میخونمش هر شب آنلاین.نویسنده هم خیلی منظم هر شب پست میذاره.
    من که بازنویسی در پس یک پایان رو هم خیلی پیشنهاد میکنم.انصافا هم معرکه ست و هم بی تکراره.عمرا اگر بتونید رمانی به خوبیش توی مجازی و حتی خیلی از چاپی های ایرانی پیدا کنید.خلاصه که ارزش وقت گذاشتن داره با اینکه کلا این نویسنده طولانی مینویسه،تک تک کلمات و صفحات رماناش ارزش خوندن و وقت گذاشتن دارن.
    مرسی از زحماتتون

  65. Onia گفت:

    ما پیر شدیم و هنوز بازنویسی در پس یک‌ پایان و جلد سوم رو نذاشتین واسه دانلود 😐
    داره کم کم یک سال میشه هااا 😐

  66. Delnia گفت:

    @Onia
    @آتنا

    بازنویسی رمان در پس یک پایان در انجمن یک رمان در حال تایپ هست. روی لینک زیر بزنید و آنلاین مطالعه ش کنید:
    https://forum.1roman.ir/threads/29515/

  67. آتنا گفت:

    دیشب دیدم نویسنده توی پروفایلش نوشته دیگه بازنویسی در پس یک پایان برای دانلود نمیاد!!!
    میشه بپرسم دقیقا چرا؟
    بیشتر از یک ساله ما منتظریم که بگین نمیاد واسه دانلود؟
    الان یکی مثل من که فقط pdf میخونه، باید با کی صحبت کنه؟

  68. روشنک.ا گفت:

    با عرض سلام و وقت بخیر خدمت تمامی همراهان رمان اسارت نگاه،
    ضمن عرض پوزش بابت خبر ناخوشایندی که باید بدهم، از شما خواهشمند کمی درک و همدلی پیش از قضاوت هستم.

    حقیقتا از همه‌ی عزیزانی که تا انتهای رمان بنده را مطالعه کردند، از صمیم قلب سپاسگذارم اما متاسفانه باید خلاف قولی که در پی نوشت انتهای رمان اسارت نگاه نوشتم عمل کنم و به اطلاع شما می‌رسانم که بازنویسی در پس یک پایان و جلد سوم مجموعه (تلالوی یک تبسم) در هیچ سایتی منتشر نخواهند شد.

    متشکرم که تا به این‌جا بنده را همراهی کردید.
    موفق و سربلند باشید.

    اوقاتتان پر از نیکی،
    دل‌هایتان پر از مهر،
    اندیشه‌هایتان پر از ارزش

  69. hannaneh20 گفت:

    روشنک جان این رمانت هم خیلی عالی بود مثل همیشه.
    واقعا ذهن خلاق و قلم قوی ای داری که نمی‌شه انکار کرد.
    من به شخصه خیلی منتظر رمان های بعدیت هستم.
    واقعا عالی بود.
    باعث افتخار این سایت هستی:)

  70. نسرین گفت:

    سلام به گردانندگان سایت
    بازنویسی رمان در پس یک پایان در سایت انجام شد و حتی نوشتنش تموم شد پس چطور دیگه توی هیچ سایتی قرار نیست گذاشته بشه؟
    یعنی توی این سایت هم نمیگذارید؟

  71. بانو گفت:

    سلام من این رمان رو هنوز نخوندم…این رمان جلد اول؟
    این رمان چند جلده؟

  72. محبوب گفت:

    سلام و خسته نباشی نویسنده عزیز از خواندن رمانت لذت بردم و طولانی شدن رمانت روی کیفیت کار تاثیری نداشت باز هم ادامه بده

  73. نویسنده گفت:

    سلام به نویسنده عزیز که این رمان زیبارو نوشتند
    خسته نباشید و با آرزوی موفقیت بیشتر برای شما

  74. Saba گفت:

    رمانتون واقعا عالی بود…خیلی لذت بردم!
    خسته نباشید
    فقط میشه بگید تلالوی یک تبسم رو از کجا میتونم پیدا کنم؟(:

  75. زهرا گفت:

    سلام کسانی که این رمان رو خوندند میشه راهنمایی کنید که از همین جلد باید بخونم یا این رمان چند جلدی هست ؟

  76. غزل نارویی گفت:

    به به عالی

  77. نویسنده گفت:

    سلام چرا لینک دانلود نداره؟

  78. باهره گفت:

    سلام عزیزدلم عالی مینویسی

افزودن نظر