دانلود دلنوشته چپیده در قفس

دانلود دلنوشته چپیده در قفس

 

دانلود دلنوشته چپیده در قفس

 

خلاصه:

دانلود دلنوشته چپیده در قفس  داریم تا قفس مثل آن قفسی که دو مرغ ِ عاشق را اسیر و آنها را محکوم به ماندن، سوختن و ساختن میکند اما هیچکس نمیداند که ایندو، عاشق نیستند، فقط تنهایند و مجبورند که به یکدیگر پناه ببرند! در اصل، آنها را به یکدیگر، تحمیل کرده اند.

دلنوشته ای دیگر ما:

قفس داریم تا قفس…

مثل همان قفسی که یک دختر، خودش را در آن حبس میکند، کلیدش را در یک چاه عمیق میاندازد

و به دیگران اجازه نمیدهد تا نجاتش دهند. او خودش را زندانی کرده، با دلیلی

که برای خودش، غیر منطقی به حساب میآید: “تنهایی” اما مسئله برمیگردد به

آنکه او خودش را حبس کرده تا شاید، شاهزادهاش برای نجاتش بیاید. انتظار میکشد

اما بیخبر است که هیچکس نیست تا بیاید. در اصل، او واقعاً تنهاست.

قفس داریم تا قفس…

مثل همان قفسی که نامش را “زندان” گذاشتهاند و هرکس را، چه گناهکار باشد

و چه بیگناه، در آن میاندازند، بی رحمانه حکم می دهند و قربانی میکنند

اما بیخبرند از آنکه اسیر بودن و نداشتن آزادی، خود درد ِ بزرگیست.

در اصل، میدانند اما خودشان را به نفهمی میزنند.

قفس داریم تا قفس…

مثل همان قفسی که دل تو را محکوم به حبس ابد در آن میکند. در این قفس، تنها باید بمانی،

عاشقی کنی و به پایش بسوزی اما بی خبر از آن هستی که او، عاشق ِ

کس دیگریست و خود گرفتار و حبس شده! بیخبر از آن هستی که دو زندانی،

تا دنیا دنیاست، به هم نمیرسند. در اصل، تو اسیر یک عشق یک طرفه شده ای.

من کیستم؟!

یک اسیر، یک عاشق و یک قربانی!

نمیدانم در کدامیک از این قفسها گیر افتادهام، فقط میدانم که به زور جا شدهام در قفس…

من، “چپیدهام در قفس”

من، میخواهم از هرکس و ناکسی رها شوم؛

 

پیشنهاد می شود

دلنوشته “آن مرد خود باران است” | فاطمه شکیبا(فرات) 

دلنوشته پناهگاه مخروب | شاینا توکلی 

دلنوشته بشنو از اعماق بی‌کسی‌های یک دختر | شاینا توکلی

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 1917 روز پیش

بازدید :1535 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دلنوشته:چپيده در قفس

نویسنده

نویسنده:ف.سين كاربر انجمن يك رمان

ژانر

موضوع:عاشقانه

طراح

طراح:Hani.Nt

تعداد صفحات

تعداد صفحات:35

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



افزودن نظر