خلاصه: دانلود رمان سفید برفی سرم رو بالا آوردم و به گذشته ام فکر کردم، به گذشته اي که توش هيچ نقطه ي روشني پيدا نمي شد. سه سالم بود که مامانم مرد. از دست کارهاي بابام سکته کرد.  که هيچي جز عشق و حال براش مهم نبود. بيچاره مامانم چهارده سالش که بود به زور مي شينه پاي سفره ي عقد و يه سال بعد از ازدواجش هم خشايار به دنيا مياد. هفت سال بعد از خشايار هم نوبت منه. وقتي مامان رفت، پدرم گم و گور شد. هيچ وقت نفهميدم چه بلايي سرش اومد. بعد از مرگ مامان، خشايار همه کسم و مثل کوه پشت سرم بود. هم برام رمان عاشقانه مادر بود و هم پدر. وقتي بابا ناپديد شد ، خشايار ...

  • نام رمان:سفید برفی
  • نویسنده:shadab70
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:280
  • موضوع: عاشقانه
  • بازدید: 12718
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان نابودگر شیطون _ یه دختر و یک سری اتفاقات جدید تو زندگیش با کلی هیجانات و حس و حالهای متفاوت و شیرین و دنیای جنگی اما شیرین زندگی جدیدش و گذشته ای ک ازون بیخبره و کم کم بخشی از آینده اش میشه. دختر بی احساسی که از چندین نوع احساس متفاوت سردرمیاره. قسمتی از رمان عاشقانه : به نام خدا -نمیدانم از کجا شروع کنم ویا از چی بگم ؟از خودم یا از زندگیم ؟یا شاید هم معمایی که در او فرو رفته ام وجوابش برای خودم هم ناپیداست !اینکه من الان اینجام به خاطر چی بوده ؟یا اصلا چطور شد که تصمیم گرفتم  بشم این ؟چطور شد که قبول کردم هر کاری انجام بدم و تاپای از دست دادن ...

  • نام رمان : نابودگر شیطون
  • نویسنده : اسما ب
  • طراح : braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 302
  • ژانر : عاشقانه
  • بازدید: 5436
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان یاس دختری با نام یاس وابسته ی پسری به نام امیر میشه که از همسرش جداشده ویک بچه داره.پدر یاس مخالف وامیرم پشیمون میشه.توهمین جریانات ارشام به خواستگاری یاس میاد وباهم ازدواج میکنن .امااز شانس بد یاس امیر شوهر دختر خاله ارشام که باعث میشه مقدمه:خبر خوب این است که روزی کسی می یاید.درمیان روزهای خاکستری تان دست هایتان را خواهد گرفت! گرم تروهزار بار عاشقانه تر کسی که شبیه به افتاب بعد از یک روز برفی به تن روزهای سردتان میچسبید کسی میاید از جنس محبت که مرهم تمام زخمهایتان میشود…….. وتمام ترس وکابوس هایتان را در اغوش ارامش  رمان جدید حل خواهد کرد….. کسی خواهد امد برای ساختن دوباره ی شما…. که من ان شخص را معجره ای از طرف ...

  • نام رمان:یاس
  • نویسنده:نیایش ارا
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع: عاشقانه
  • بازدید: 15348
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان برام یه قصه بگو _ نغمه با وجود بیست‌وپنج سال سن، شکست‌های متعددی را در زندگی‌اش تجربه کرده است. از عشق گرفته تا ازدواج... از زندگی مشترک تا مادر بودن و حالا که تصمیم دارد دست از تلاش بردارد؛ روزگار از نو تاس‌ می‌ریزد تا برایش قصه‌ی تازه‌ای بگوید. تاس‌های روزگار قل می‌خورند و به جوانی می‌رسند که بلد است غروب‌های زندگی را کنار نغمه تاب بیاورد و حضور عجیب و غیرمنتظره‌اش داستان زندگی نغمه را شیرین می‌کند.   رمان برام یه قصه بگو     قسمتی از رمان: به قصد صحبت با آقاجان تا پشت در اتاقش آمده بودم. قصد در زدن داشتم اما صدای نریمان مانع شد. نمی‌خواستم گوش بایستم ولی با صدای نریمان چه می‌کردم؟ دستم را بالا بردم که در ...

  • برام یه قصه بگو
  • مهسا پناهی
  • مهسا پناهی
  • تعداد صفحات : 675
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 19099
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی) _ آزادی، برای من واژه‌ای بود که هم می‌تونستم براش بمیرم هم زندگی کنم، هم جون بدم و هم جون بگیرم. اما فقط وقتی حاضری براش بمیری که نداشته باشیش؛ چون اگر داشته باشیش دیده نمیشه! برای بدست آوردنش خیلی تلاش کردم، ولی وقتی به دستش آوردم، همه چیز آتیش گرفت!   رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)   قسمتی از رمان: ساعد‌هاش رو حفاظ سرش کرد و نتونستم ضربه‌م رو توی هدفم بکوبم. در عوض با دست دیگه‌م مشتی به پهلوش زدم و فریاد کشیدم: - چطور اون دختر رو به سلنا ترجیح دادی کثافت؟! وقتی از درد پهلوش خم شد، سریع گلوش رو بین انگشت‌هام گرفتم. این دفعه مقاومتی نکرد و صاف ایستاد. دوباره ...

  • اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)
  • س.زارع‌پور
  • غزل زندی
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 12806
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید _ شیدا که هنوز بعد از گذشت سال‌های زیاد کنار ساحل خاطرات گذشته را مرور می‌کند با یک اتفاق قریب‌الوقوع با خانواده‌ای روستایی آشنا می‌شود و در این رفت و آمدها به ماجراهای عاشقانه و بسیار هیجان‌انگیز مادربزرگ خانواده که به تازگی از دنیا رفته پی می‌برد و شباهت این ماجراها با خاطرات گذشته‌ی شیدا باعث مصر شدن او برای پیدا کردن صاحب ناشناس کتابی می‌شود که گویا تا آخرین روز زندگی مادربزرگ نزدش به امانت مانده‌است و این سرآغاز روایت زندگی مادربزرگ و به موازات آن زندگی شیدا می‌شود.   رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید   قسمتی از رمان: صدای جیغ زنی که گویا مادر پسربچه‌ای بود که داشت شنا می‌کرد، منو از گذشته ...

  • این کتاب را به صاحبش برگردانید
  • ژاله صفری
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 345
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 10736
ادامه و دانلود

مقدمه: مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار _ سکوت می‌کنم، نه از روی رضایت بلکه می‌ترسم از این که سکوتم شکسته شود. سکوتی که حالا زخم‌های عمیقی بر روی قلبم به جای گذاشته است. و تلنباری از دردها را روی شانه‌هایم رها کرده است.​   مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار   قسمتی از دلنوشته: سکوت حرف‌هایم را خواهم شکست. زمانی که بتوانم، مرهمی روی زخم‌هایم بگذارم، تا از درد آن‌ها کاسته شود. تا آتش‌فشانی نباشم که بر رویت فوران خواهد کرد و تو را نابود خواهد ساخت. *** سکوت گاهی نه به خاطر درد است، نه از روی عشق. گاهی سکوت یعنی، حرف‌هایم را از چشم‌هایم بخوان. همان حرف‌هایی را، که مخاطبش تو هستی. همان حرف‌هایی که به زبان آوردنش برایم سخت است ولی؛ ثابت کردنش برایم آسان‌تر از آن است که فکر کنی! *** سکوت از بدترین دردهای دنیاست؛ می‌دانی ...

  • مجموعه دلنوشته‌ سکوت ناهنجار
  • مریم نجفی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 23
  • عاشقانه
  • بازدید: 6639
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اوین _ در فضای خفقان‌آور زندان، شیدا، دختری که بی‌گناهی‌اش مانند سایه‌ای لرزان او را دنبال می‌کند، به اتهام قتلی که ادعا می‌کند مرتکب نشده، دربند است. در این جای غریب، او با چهره‌هایی آشنا می‌شود که هر یک زخم‌هایی عمیق و رازهایی سنگین به همراه دارند؛ افسانه، مهناز، و پری، زنانی که زنجیر سرنوشت، بی‌رحمانه آنها را در این مکان تاریک کنار هم آورده است. در این تلاقی خاموش و خاکستری، شیدا همواره به یاد خانواده‌ای است که در بیرون از این دیوارهای سرد، برایش دست‌نیافتنی‌تر از همیشه‌اند. روزها و شب‌ها در مهی سنگین می‌گذرند؛ او در میان سایه‌ها و نجواهای خاموش هم‌بندی‌هایش، با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود که هر بار او را بیشتر درگیر واقعیتی تلخ و ...

  • اوین
  • هاجر قیطانی فرد
  • پریسا.آر
  • تعداد صفحات : 346
  • عاشقانه / تراژدی / پلیسی
  • بازدید: 13379
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان قفس چکاوک _ او دختری زيبا از ديار روستا بود...ساده و بی‌آلايش...صدايش می‌زدند پرنده... نامش چکاوک بود... او بعد از فوت پدر و مادرش در راه مشهد، به دست عموی معتاد خود اسير می‌شود. منوچهر عمويش برای جور کردن پول موادش تاروپود و روح دخترک را به حراج می‌گذارد. تا اينکه ارباب جوان روستا، برای انتقامی ديرينه از برادر چکاوک، با دادن مقداری طلا به منوچهر چکاوک را می‌خرد...آيا اين راه نجاتی برای دخترک قصه است؟ يا عذابی سخت؟ دخترک درد و رنج های زيادی در اين راه متحمل وبرده‌ی ارباب هامون بزرگ می‌شود غافل از اينکه روزی چکاوک بدجور دل ارباب هامون را به تاراج قلبش می‌برد و... .   رمان قفس چکاوک     قسمتی از رمان: با قدم‌های کوچک هم قدمش شدم. خانه‌مان ...

  • قفس چکاوک
  • زهرا خزائی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 731
  • عاشقانه / همخونه‌ای
  • بازدید: 182771
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان زوال مرگ _ (دومین جلد از مجموعه رمان سمبل تاریکی) تلاش برای تصاحب. یکی به دنبال جسم است و دیگری روح را طلب می‌کند! بینابین این حجم از روزمرگی جریاناتی رخ می‌دهد که قربانی‌ای جدید متولد می‌شود. قربانی‌ای که متوجه اتفاقاتی مخوف در پشت پرده آرام شهر می‌شود؛ گورهایی که در قبرستان شهر به طرز مشکوکی خالی شده‌اند!   رمان زوال مرگ     جلد اول مچموعه رمان سمبل تاریکی جلد اول     قسمتی از داستان: دست سرد و استخوانی‌ام را روی شیشه مرطوب و خنک گذاشتم. بارانی که با شدت می‌بارید، گرمای تابستانی را از بین برده بود. قطرات باران روی شیشه سر می‌خوردند. به نظر می‌رسید پنجره تمام شیشه‌ای نیز به حالم اشک می‌ریزد. پنجره بزرگ و سراسری بود، می‌توانستم شهر را در زیر پاهایم تماشا ...

  • زوال مرگ
  • آلباتروس
  • فاطمه اسدیان
  • تعداد صفحات : 666
  • ترسناک / فانتزی
  • بازدید: 13870
ادامه و دانلود